با تداوم وضعیت فعلی امیدی به شرکت در انتخابات نیست
به گزارش «کلمه»، این دو همراه مردم، در روزهای گذشته با حضور تعدادی از ماموران امنیتی زن و مرد، در خانه یکی از فرزندان حضور یافتند. این ملاقات ناگهانی و بی سابقه نخستین ملاقات زهرا رهنورد و میرحسین موسوی در خارج از محدوده حبس، بعد از ۷ ماه و با حضور جمعیٍ هر سه دخترانشان بوده است.
آینده روشن است…
میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به تحولات جاری کشور گفت: آینده روشن است. نخست وزیر هشت سال دفاع همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو گفته است: به توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت.
موسوی همچنین با شرح برخی از محدودیتها اظهار کرد از آنجایی که فشارها و محدودیتها به دلیل آرمان و سخن حقیست که هر دو به آن اعتقاد دارند، شکرگزارند و راضی به رضای خدا.
گفته شده است که بخشی از فشارهای نیروهای امنیتی در طول مدت حبس، ایجاد نگرانی برای موسوی و رهنورد، در مورد وضعیت سلامت، زندگی و امنیت دخترانشان در زمانهای طولانی بی خبری از آنها بوده اس
حضور یک مقام قضایی و برخورد قاطع موسوی
حضور یک مسوول بلند پایه قضایی در این دیدارخانوادگی که تنها دیدار موسوی و رهنورد با دختران در خارج از محدوده ی پاستور بود از نکات قابل تامل بود که البته این مساله با اعتراض شدید میرحسین موسوی روبرو شد که این شخص چرا و با دستور چه کسی در خانه فرزندش حضور یافته است
قطع دسترسی ها و خروج بسیاری از آثار هنری شخصی از منزل
دراین دیدار میرحسین موسوی و زهرا رهنورد تاکید کردند که کلیه ارتباطات آنها و نیز دسترسی به روزنامه، رادیو و حتی بعضا لوازم نوشتاری قطع شده است. موسوی و رهنورد تاکید داشتند که این اقدامات تنها برای پاک کردن ذهن آنهاست در حالی که محال است با این گونه کارها ذهن ایشان نسبت به حقایق پاک شود. همچنین آقای موسوی و خانم رهنورد گفتند: تعداد زیادی از آثار هنریشان و نقاشی های ایشان و خانم رهنورد در روزهای ابتدایی حصر و در بازرسی ها از خانه توسط ماموران خارج شده و در جای نامعلومی نگهداری می شود
وضعت جسمی خوب، روحیه عال
طبق اطلاعات رسیده، در این دیدار و در پرس و جوی دختران از شرایط جسمی پدر و مادرشان، حال خانم رهنورد و آقای موسوی کاملا خوب بوده و در شرایط مساعد جسمی و روحیه بسیار عالی قرار داشتند. میرحسین پس از با خبر شدن از دروغپردازی های برخی سایتهای حکومتی در مورد سلامتی اش ضمن اظهار تعجب، هرگونه بیماری خود و خانم رهنورد را به صورت جدی تکذیب کرد.
افرایش فشار ها پس از این دیدار و قطع دوباره ارتباط تلفنی
بر اساس آخرین خبر دریافتی از منابع موثق کلمه، پس از این دیدار، میرحسین و رهنورد در خارج از محدوده ی پاستور و سخنان صریح میرحسین خطاب به مسوول قضایی، فشارها بر مهندس موسوی و دکتر رهنورد افزایش یافته و مجددا کلیه ارتباطات محدود تلفنی ایشان با خانواده و دختران نیز به صورت کامل قطع شده است.
سخنان میرحسین در این دیدار دومین اظهار نظر موسوی در سال ۹۰ است که به رسانه ها راه پیدا می کند. وی فروردین امسال زمانیکه با حضور در منزل پدری با پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی وداع می کرد همگان را خطاب قرار داده بود که: «صبر…صبر…صبر…».
آینده روشن است…
میرحسین موسوی در این دیدار با اشاره به تحولات جاری کشور گفت: آینده روشن است. نخست وزیر هشت سال دفاع همچنین با اشاره به انتخابات پیش رو گفته است: به توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت.
موسوی همچنین با شرح برخی از محدودیتها اظهار کرد از آنجایی که فشارها و محدودیتها به دلیل آرمان و سخن حقیست که هر دو به آن اعتقاد دارند، شکرگزارند و راضی به رضای خدا.
گفته شده است که بخشی از فشارهای نیروهای امنیتی در طول مدت حبس، ایجاد نگرانی برای موسوی و رهنورد، در مورد وضعیت سلامت، زندگی و امنیت دخترانشان در زمانهای طولانی بی خبری از آنها بوده اس
حضور یک مقام قضایی و برخورد قاطع موسوی
حضور یک مسوول بلند پایه قضایی در این دیدارخانوادگی که تنها دیدار موسوی و رهنورد با دختران در خارج از محدوده ی پاستور بود از نکات قابل تامل بود که البته این مساله با اعتراض شدید میرحسین موسوی روبرو شد که این شخص چرا و با دستور چه کسی در خانه فرزندش حضور یافته است
قطع دسترسی ها و خروج بسیاری از آثار هنری شخصی از منزل
دراین دیدار میرحسین موسوی و زهرا رهنورد تاکید کردند که کلیه ارتباطات آنها و نیز دسترسی به روزنامه، رادیو و حتی بعضا لوازم نوشتاری قطع شده است. موسوی و رهنورد تاکید داشتند که این اقدامات تنها برای پاک کردن ذهن آنهاست در حالی که محال است با این گونه کارها ذهن ایشان نسبت به حقایق پاک شود. همچنین آقای موسوی و خانم رهنورد گفتند: تعداد زیادی از آثار هنریشان و نقاشی های ایشان و خانم رهنورد در روزهای ابتدایی حصر و در بازرسی ها از خانه توسط ماموران خارج شده و در جای نامعلومی نگهداری می شود
وضعت جسمی خوب، روحیه عال
طبق اطلاعات رسیده، در این دیدار و در پرس و جوی دختران از شرایط جسمی پدر و مادرشان، حال خانم رهنورد و آقای موسوی کاملا خوب بوده و در شرایط مساعد جسمی و روحیه بسیار عالی قرار داشتند. میرحسین پس از با خبر شدن از دروغپردازی های برخی سایتهای حکومتی در مورد سلامتی اش ضمن اظهار تعجب، هرگونه بیماری خود و خانم رهنورد را به صورت جدی تکذیب کرد.
افرایش فشار ها پس از این دیدار و قطع دوباره ارتباط تلفنی
بر اساس آخرین خبر دریافتی از منابع موثق کلمه، پس از این دیدار، میرحسین و رهنورد در خارج از محدوده ی پاستور و سخنان صریح میرحسین خطاب به مسوول قضایی، فشارها بر مهندس موسوی و دکتر رهنورد افزایش یافته و مجددا کلیه ارتباطات محدود تلفنی ایشان با خانواده و دختران نیز به صورت کامل قطع شده است.
سخنان میرحسین در این دیدار دومین اظهار نظر موسوی در سال ۹۰ است که به رسانه ها راه پیدا می کند. وی فروردین امسال زمانیکه با حضور در منزل پدری با پیکر مرحوم میر اسماعیل موسوی وداع می کرد همگان را خطاب قرار داده بود که: «صبر…صبر…صبر…».
(New York) – Iranian authorities should allow peaceful protests against government policies that may be accelerating the drying up of Lake Urmia in Western Azerbaijan province, Human Rights Watch said today. The authorities should immediately release people arrested for exercising their right to assemble or speak out against the government. Family members and other witnesses told Human Rights Watch that several hundred protesters and activists have been arrested since late August 2011.
The mass arrests in recent weeks took place in cities throughout Iran’s Azerbaijan region. The arrests are part of a pattern of detentions and threats against environmental and civil society activists who believe Lake Urmia is drying up because of a network of dams that divert water from the lake, and construction and commercial projects in and around the lake. They say declining water levels are increasing salinity and may harm plants and wildlife and cause additional ecological damage, such as by provoking salt storms. Lake Urmia is the largest lake in Iran and the world’s third largest saltwater lake.
“This latest round of arrests shows how intolerant Iranian authorities are toward any form of public criticism,” said Joe Stork, deputy Middle East director at Human Rights Watch. “Authorities should free Azerbaijan region residents who appear to have been arrested solely for gathering peacefully, and if there is credible evidence that any of them acted violently, either charge or release them.”
The first round of arrests was on August 24, when security forces raided a private gathering in the home of Sadeq Avazpour in Tabriz, the capital of East Azerbaijan province. The guests had gathered for a ceremony marking eftar, the breaking of the day’s fast during the holy month of Ramadan. The security forces arrested approximately 30 people. Family members said that none of the detainees had been freed.
Azeri activists based both inside and outside Iran told Human Rights Watch that security forces also have arrested activists and demonstrators who had gathered beginning on August 27 in Tabriz, Orumiyeh, Ardebil, and other cities throughout the Azerbaijan region to protest what they consider to be the government’s unwillingness to rescue Lake Urmia. Several thousand demonstrators, some of whom clashed with riot police, attended a large rally in Orumiyeh on August 27. Authorities arrested approximately 300 demonstrators in Orumiyeh alone, local activists told Human Rights Watch, but have since released dozens. Dozens of others were arrested in Tabriz, Orumiyeh, and several other cities on September 3 after local activists called for additional demonstrations.
Among those arrested on August 24, family members said, are Mostafa and Morteza Avazpour, sons of the host who are well known activists in Tabriz and who have been previously arrested for Lake Urmia protests. More than two weeks later, authorities have still provided no details regarding the reasons for the arrests that day or where they are keeping the detainees, several family members told Human Rights Watch.
Mostafa Avazpour’s wife said she had tried to enter her father-in-law’s home several hours after the raid but that security forces had blocked her. She said that around 11:30 p.m., authorities summoned her and several other family members, including her father-in-law, to a police station in Tabriz. The police held them there for two hours. Mostafa Avazpour called the next day only to tell his wife he was doing well but provided no further information.
Family members denied media reports that authorities have released 15 of those arrested at the gathering and said they believe some of the detainees have been transferred to Tabriz’s central prison. The wife of another detainee told Human Rights Watch that she visited the local police and Intelligence Ministry offices in Tabriz several times after the arrest and was told her husband would be released on September 6. When she returned to the police station on that date she was told to come back on September 11. Another family member of a detainee said he had gone to inquire about the status of his brother at least six times but the authorities refused to provide any information. At this writing, according to the family members, none of the detainees had been freed.
The Tabriz gathering took place after Iran’s majlis, or parliament, rejected an emergency bill on August 17 to raise the water level of Lake Urmia by diverting water into it from the Aras River. The vote triggered a call by many Azerbaijani activists for protests on August 27 in Tabriz, Orumiyeh, and other cities in northwest Iran. Azeri activists who spoke to Human Rights Watch said that a large number of security forces were present in Tabriz on that day and that they arrested a few dozen protesters and prevented any gatherings.
In Orumiyeh, thousands of people gathered and chanted slogans like, “Lake Urmia gives life, Majlis orders its death!” and, “Let us cry, so that with our tears we replenish Lake Urmia.” A witness at the protest told Human Rights Watch that anti-riot police shot teargas at protesters and beat them with batons. He and several other activists said that protesters in Orumiyeh were largely peaceful, but that some fought back as the anti-riot police shot teargas and rubber bullets. YouTube videos reviewed by Human Rights Watch indicate that the demonstrations turned violent, with some protesters throwing rocks at riot police and others burning motorcycles used by security forces. Human Rights Watch cannot independently verify the events shown in the videos.
Demonstrations resumed in Tabriz, Orumiyeh, and several other cities on September 3. A witness told Human Rights Watch that at about 6:10 p.m. a crowd of demonstrators in Tabriz started marching toward a government building and chanting slogans to demand action on Lake Urmia. He said that after a while, security forces blocked the crowd’s advance while another group of officers showed up behind the demonstrators and began taunting them. Security forces began lobbing teargas and chasing and clubbing people, the witness said. There were unconfirmed reports of serious injuries caused primarily by security forces using batons.
Another witness to the Tabriz events told Human Rights Watch he saw security forces attack demonstrators with electric batons and teargas.
“They were beating up everybody, even women and children,” he said. “[I saw] a young man just crossing the street – he wasn’t even among the demonstrators. Seven security forces attacked him and started beating him up so badly that a group of women from the crowd went to rescue the guy. We [men] couldn’t do that; the [police officers] wouldn’t let us move.”
The Association for the Defense of Azerbaijani Political Prisoners in Iran, based in Vancouver, Canada, told Human Rights Watch that it received reports indicating that security forces used live ammunition during some of the protests and that they killed a handful of protesters during the August 27 and September 3 protests. Human Rights Watch has not been able to confirm any deaths or the identities of those killed.
Reports also indicate that security forces have arrested a handful of other protesters in Ardebil, Maragheh, and other cities in northwestern Iran since late August. Among them is Vahid Faezpour, a well known blogger and student activist who graduated from Tabriz University and is believed by his family and others to have been arrested in connection with the Lake Urmia protests. Human Rights Watch spoke to a family member, who said that Faezpour was arrested by Intelligence Ministry forces in Ardebil on August 28. The relative said he had no information about the reason for Faezpour’s arrest or where he is being held.
Authorities and pro-government newspapers have for years rejected government responsibility for the drying up of the lake, and have instead contended that global warming and other uncontrollable environmental factors are at play.
On September 5 authorities announced they would dedicate 950 billion toman (US$95 million) to divert water from rivers to rehabilitate Lake Urmia. Local activists have largely dismissed the measure as a disingenuous face-saving measure, and there are reports that more demonstrations have been planned.
In April, security forces arrested dozens of protesters who had gathered at Lake Urmia carrying signs and chanting slogans in Azeri calling for authorities to save the lake. Government authorities maintain that the anti-government protests in Iranian Azerbaijan were unlawful despite article 21 of the International Covenant on Civil and Political Rights, ratified by Iran, which guarantees the right to peaceful assembly. Article 27 of the Iranian constitution guarantees the right to protest as long as demonstrations are peaceful and do not violate the principles of Islam.
On September 6 the deputy governor of Western Azerbaijan province, Ebrahim Fatollahi, told reporters that authorities are willing to issue a permit to demonstrators seeking to draw attention to the plight of the lake, but that protesters had failed to submit an official request. Human Rights Watch does not know whether demonstrators in Tabriz, Orumiyeh, and the other large cities had applied for permits. But to Human Rights Watch’s knowledge, authorities have not approved any anti-government demonstrations during the last few years.
“Time and again Iranian authorities have shown, both in Iranian Azerbaijan and elsewhere, that they are unwilling to tolerate any anti-government protests,” Stork said. “Instead of criticizing protesters for not getting proper permission for previous protests, authorities should free all those arrested for demonstrating peacefully and allow them to participate in future protests.”
The mass arrests in recent weeks took place in cities throughout Iran’s Azerbaijan region. The arrests are part of a pattern of detentions and threats against environmental and civil society activists who believe Lake Urmia is drying up because of a network of dams that divert water from the lake, and construction and commercial projects in and around the lake. They say declining water levels are increasing salinity and may harm plants and wildlife and cause additional ecological damage, such as by provoking salt storms. Lake Urmia is the largest lake in Iran and the world’s third largest saltwater lake.
“This latest round of arrests shows how intolerant Iranian authorities are toward any form of public criticism,” said Joe Stork, deputy Middle East director at Human Rights Watch. “Authorities should free Azerbaijan region residents who appear to have been arrested solely for gathering peacefully, and if there is credible evidence that any of them acted violently, either charge or release them.”
The first round of arrests was on August 24, when security forces raided a private gathering in the home of Sadeq Avazpour in Tabriz, the capital of East Azerbaijan province. The guests had gathered for a ceremony marking eftar, the breaking of the day’s fast during the holy month of Ramadan. The security forces arrested approximately 30 people. Family members said that none of the detainees had been freed.
Azeri activists based both inside and outside Iran told Human Rights Watch that security forces also have arrested activists and demonstrators who had gathered beginning on August 27 in Tabriz, Orumiyeh, Ardebil, and other cities throughout the Azerbaijan region to protest what they consider to be the government’s unwillingness to rescue Lake Urmia. Several thousand demonstrators, some of whom clashed with riot police, attended a large rally in Orumiyeh on August 27. Authorities arrested approximately 300 demonstrators in Orumiyeh alone, local activists told Human Rights Watch, but have since released dozens. Dozens of others were arrested in Tabriz, Orumiyeh, and several other cities on September 3 after local activists called for additional demonstrations.
Among those arrested on August 24, family members said, are Mostafa and Morteza Avazpour, sons of the host who are well known activists in Tabriz and who have been previously arrested for Lake Urmia protests. More than two weeks later, authorities have still provided no details regarding the reasons for the arrests that day or where they are keeping the detainees, several family members told Human Rights Watch.
Mostafa Avazpour’s wife said she had tried to enter her father-in-law’s home several hours after the raid but that security forces had blocked her. She said that around 11:30 p.m., authorities summoned her and several other family members, including her father-in-law, to a police station in Tabriz. The police held them there for two hours. Mostafa Avazpour called the next day only to tell his wife he was doing well but provided no further information.
Family members denied media reports that authorities have released 15 of those arrested at the gathering and said they believe some of the detainees have been transferred to Tabriz’s central prison. The wife of another detainee told Human Rights Watch that she visited the local police and Intelligence Ministry offices in Tabriz several times after the arrest and was told her husband would be released on September 6. When she returned to the police station on that date she was told to come back on September 11. Another family member of a detainee said he had gone to inquire about the status of his brother at least six times but the authorities refused to provide any information. At this writing, according to the family members, none of the detainees had been freed.
The Tabriz gathering took place after Iran’s majlis, or parliament, rejected an emergency bill on August 17 to raise the water level of Lake Urmia by diverting water into it from the Aras River. The vote triggered a call by many Azerbaijani activists for protests on August 27 in Tabriz, Orumiyeh, and other cities in northwest Iran. Azeri activists who spoke to Human Rights Watch said that a large number of security forces were present in Tabriz on that day and that they arrested a few dozen protesters and prevented any gatherings.
In Orumiyeh, thousands of people gathered and chanted slogans like, “Lake Urmia gives life, Majlis orders its death!” and, “Let us cry, so that with our tears we replenish Lake Urmia.” A witness at the protest told Human Rights Watch that anti-riot police shot teargas at protesters and beat them with batons. He and several other activists said that protesters in Orumiyeh were largely peaceful, but that some fought back as the anti-riot police shot teargas and rubber bullets. YouTube videos reviewed by Human Rights Watch indicate that the demonstrations turned violent, with some protesters throwing rocks at riot police and others burning motorcycles used by security forces. Human Rights Watch cannot independently verify the events shown in the videos.
Demonstrations resumed in Tabriz, Orumiyeh, and several other cities on September 3. A witness told Human Rights Watch that at about 6:10 p.m. a crowd of demonstrators in Tabriz started marching toward a government building and chanting slogans to demand action on Lake Urmia. He said that after a while, security forces blocked the crowd’s advance while another group of officers showed up behind the demonstrators and began taunting them. Security forces began lobbing teargas and chasing and clubbing people, the witness said. There were unconfirmed reports of serious injuries caused primarily by security forces using batons.
Another witness to the Tabriz events told Human Rights Watch he saw security forces attack demonstrators with electric batons and teargas.
“They were beating up everybody, even women and children,” he said. “[I saw] a young man just crossing the street – he wasn’t even among the demonstrators. Seven security forces attacked him and started beating him up so badly that a group of women from the crowd went to rescue the guy. We [men] couldn’t do that; the [police officers] wouldn’t let us move.”
The Association for the Defense of Azerbaijani Political Prisoners in Iran, based in Vancouver, Canada, told Human Rights Watch that it received reports indicating that security forces used live ammunition during some of the protests and that they killed a handful of protesters during the August 27 and September 3 protests. Human Rights Watch has not been able to confirm any deaths or the identities of those killed.
Reports also indicate that security forces have arrested a handful of other protesters in Ardebil, Maragheh, and other cities in northwestern Iran since late August. Among them is Vahid Faezpour, a well known blogger and student activist who graduated from Tabriz University and is believed by his family and others to have been arrested in connection with the Lake Urmia protests. Human Rights Watch spoke to a family member, who said that Faezpour was arrested by Intelligence Ministry forces in Ardebil on August 28. The relative said he had no information about the reason for Faezpour’s arrest or where he is being held.
Authorities and pro-government newspapers have for years rejected government responsibility for the drying up of the lake, and have instead contended that global warming and other uncontrollable environmental factors are at play.
On September 5 authorities announced they would dedicate 950 billion toman (US$95 million) to divert water from rivers to rehabilitate Lake Urmia. Local activists have largely dismissed the measure as a disingenuous face-saving measure, and there are reports that more demonstrations have been planned.
In April, security forces arrested dozens of protesters who had gathered at Lake Urmia carrying signs and chanting slogans in Azeri calling for authorities to save the lake. Government authorities maintain that the anti-government protests in Iranian Azerbaijan were unlawful despite article 21 of the International Covenant on Civil and Political Rights, ratified by Iran, which guarantees the right to peaceful assembly. Article 27 of the Iranian constitution guarantees the right to protest as long as demonstrations are peaceful and do not violate the principles of Islam.
On September 6 the deputy governor of Western Azerbaijan province, Ebrahim Fatollahi, told reporters that authorities are willing to issue a permit to demonstrators seeking to draw attention to the plight of the lake, but that protesters had failed to submit an official request. Human Rights Watch does not know whether demonstrators in Tabriz, Orumiyeh, and the other large cities had applied for permits. But to Human Rights Watch’s knowledge, authorities have not approved any anti-government demonstrations during the last few years.
“Time and again Iranian authorities have shown, both in Iranian Azerbaijan and elsewhere, that they are unwilling to tolerate any anti-government protests,” Stork said. “Instead of criticizing protesters for not getting proper permission for previous protests, authorities should free all those arrested for demonstrating peacefully and allow them to participate in future protests.”
Regime responds with brutality to environmental protests in Urmia,Tabriz
GVF — Thousands of Iranians have protested the Iranian authorities’ failure to take action to save Lake Urmia, the Middle East’s largest lake and the third largest salt-water lake in the world.
Protesters in the predominantly Azeri-speaking cities of Tabriz and Oroumiyeh (Urmia) chanted slogans defending Lake Urmia and criticising the authorities’ inaction in halting the further worsening of the lake's state.
Iranian lawmakers recently voted against allocating funds to channel water from the Araz River to help raise the level of the lake. In addition, in a move that has enraged many Iranians, the parliamentarians proposed relocating those living in the vicinity of Lake Urmia.
Sporadic clashes have been reported in the Azeri cities of Oroumiyeh (Urmia) and Tabriz during Saturday’s protests.
While there’s little information about the protests themselves, various sources confirm thousands took part in the demonstrations. Security forces have responded to the peaceful demonstrations by firing tear gas and plastic bullets into the crowds.
A noticeable security atmosphere is prevalent in the streets of Oroumiyeh and Tabriz.
According to the Human Rights Activists News Agency (HRANA), protesters have been wounded and imprisoned as a result of the security forces violent crackdown today.
Protesters in the predominantly Azeri-speaking cities of Tabriz and Oroumiyeh (Urmia) chanted slogans defending Lake Urmia and criticising the authorities’ inaction in halting the further worsening of the lake's state.
Iranian lawmakers recently voted against allocating funds to channel water from the Araz River to help raise the level of the lake. In addition, in a move that has enraged many Iranians, the parliamentarians proposed relocating those living in the vicinity of Lake Urmia.
Sporadic clashes have been reported in the Azeri cities of Oroumiyeh (Urmia) and Tabriz during Saturday’s protests.
While there’s little information about the protests themselves, various sources confirm thousands took part in the demonstrations. Security forces have responded to the peaceful demonstrations by firing tear gas and plastic bullets into the crowds.
A noticeable security atmosphere is prevalent in the streets of Oroumiyeh and Tabriz.
According to the Human Rights Activists News Agency (HRANA), protesters have been wounded and imprisoned as a result of the security forces violent crackdown today.
رضا کرمانی از اعضای حزب پان ایرانیست بازداشت شد
همسر رضا کرمانی از اعضای حزب «پان ایرانیست» روز دوشنبه اعلام کرد آقای کرمانی روز شنبه در منزل خود بازداشت و به زندان منتقل شده است. این فعال سیاسی پیش از این از سوی دادگاه انقلاب به یکسال حبس محکوم شده بود
همسر رضا کرمانی از اعضای حزب «پان ایرانیست» روز دوشنبه اعلام کرد آقای کرمانی که پیشتر از سوی دادگاه به یک سال زندان محکوم شده بود، روز شنبه در منزل خود بازداشت و به زندان منتقل شده است. مهری علیایی در گفت و گو با رادیو فردا گفت که روز شنبه دو فرد لباس شخصی و دو افسر به منزل این فعال کهنه کار سیاسی در کرج مراجعه کرده و پس از تفتیش محل، رضا کرمانی ۷۷ ساله را بازداشت کرده و با خود بردهاند. این در حالی است که به گفته مهری علیایی، آقای کرمانی «یک هفته تا ۱۰ روز» برای معرفی خود به عوامل قضایی فرصت داشت و قصد داشت پیش از پایان موعد خود را معرفی کند. خانم علیایی همچنین گفته است که بر اساس حکم، قرار بود آقای کرمانی دوران حبس خود را در زندان رجایی شهر بگذراند، اما مقامات مسئول وی را به زندان قزل حصار انتقال دادهاند. آقای کرمانی تا کنون دو بار با منزل تماس گرفته است. گفتوگوی بکتاش خمسهپور با همسر رضا کرمانی رضا کرمانی بهمنماه سال گذشته به حکم دادگاه انقلاب کرج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شده است. در همین زمینه، وبسایت حزب پانایرانیست که در خارج از ایران است، نوشته است که «گفت و گو با رسانههای بیگانه» از دیگر اتهامات رضا کرمانی است. این سایت افزوده است: بازداشت آقای کرمانی علیرغم بیماریهای جسمی متعدد وی نظیر «ناراحتی قلبی و ابتلا به سرطان» صورت گرفته است. مهری علیایی فرد روز دوشنبه به رادیو فردا گفت که در چند وقت گذشته مأموران امنیتی بارها برای آقای کرمانی مزاحمت ایجاد کردهاند و توضیح داد که رضا کرمانی یکبار در جاده اصفهان ربوده شده است و یکبار هم زمانی که قصد شرکت در مراسم چهلم ابراهیم میرانی، از اعضای پیشکسوت حزب «پان ایرانیست» را داشته، در فرودگاه بازداشت شده است. همچنین به گفته همسر آقای کرمانی، ماموران تا کنون چندین بار منزل آنها را مورد تفتیش قرار دادهاند و علاوه بر مصادره مقادیر زیادی کتاب، وسایل شخصی آنها از جمله دوربین و لپتاپ را نیز با خود بردهاند. حزب پان ایرانیست که بر اتحاد کلیه اقوام و نژادهای ایرانی تأکید دارد، سال ۱۳۳۰ از سوی محسن پزشکپور تاسیس شد. آقای پزشکپور دیماه سال گذشته در تهران از دنیا رفت. کانون اصلی فعالیت حزب پان ایرانیست که در دورههای گوناگون مجلس شورای ملی در این مجلس نماینده داشت، پس از انقلاب و اعدام محمدرضا عاملی تهرانی، از اعضای ارشد آن، به خارج از کشور منتقل شد، اما آقای پرشکپور در سال ۱۳۷۰ به ایران بازگشت و فعالیتهای خود را به طور غیر رسمی از سر گرفت. با این حال در این دوره فعالیت کنگره دهم این حزب در سال ۸۴ با یورش نیروهای امنیتی ناکام ماند و در پی آن تعدادی از اعضا بازداشت و پس از محاکمه با حبسهای طویلالمدت روبهرو شدند. .
همسر رضا کرمانی از اعضای حزب «پان ایرانیست» روز دوشنبه اعلام کرد آقای کرمانی که پیشتر از سوی دادگاه به یک سال زندان محکوم شده بود، روز شنبه در منزل خود بازداشت و به زندان منتقل شده است. مهری علیایی در گفت و گو با رادیو فردا گفت که روز شنبه دو فرد لباس شخصی و دو افسر به منزل این فعال کهنه کار سیاسی در کرج مراجعه کرده و پس از تفتیش محل، رضا کرمانی ۷۷ ساله را بازداشت کرده و با خود بردهاند. این در حالی است که به گفته مهری علیایی، آقای کرمانی «یک هفته تا ۱۰ روز» برای معرفی خود به عوامل قضایی فرصت داشت و قصد داشت پیش از پایان موعد خود را معرفی کند. خانم علیایی همچنین گفته است که بر اساس حکم، قرار بود آقای کرمانی دوران حبس خود را در زندان رجایی شهر بگذراند، اما مقامات مسئول وی را به زندان قزل حصار انتقال دادهاند. آقای کرمانی تا کنون دو بار با منزل تماس گرفته است. گفتوگوی بکتاش خمسهپور با همسر رضا کرمانی رضا کرمانی بهمنماه سال گذشته به حکم دادگاه انقلاب کرج به اتهام اقدام علیه امنیت ملی به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود که این حکم در دادگاه تجدید نظر تأیید شده است. در همین زمینه، وبسایت حزب پانایرانیست که در خارج از ایران است، نوشته است که «گفت و گو با رسانههای بیگانه» از دیگر اتهامات رضا کرمانی است. این سایت افزوده است: بازداشت آقای کرمانی علیرغم بیماریهای جسمی متعدد وی نظیر «ناراحتی قلبی و ابتلا به سرطان» صورت گرفته است. مهری علیایی فرد روز دوشنبه به رادیو فردا گفت که در چند وقت گذشته مأموران امنیتی بارها برای آقای کرمانی مزاحمت ایجاد کردهاند و توضیح داد که رضا کرمانی یکبار در جاده اصفهان ربوده شده است و یکبار هم زمانی که قصد شرکت در مراسم چهلم ابراهیم میرانی، از اعضای پیشکسوت حزب «پان ایرانیست» را داشته، در فرودگاه بازداشت شده است. همچنین به گفته همسر آقای کرمانی، ماموران تا کنون چندین بار منزل آنها را مورد تفتیش قرار دادهاند و علاوه بر مصادره مقادیر زیادی کتاب، وسایل شخصی آنها از جمله دوربین و لپتاپ را نیز با خود بردهاند. حزب پان ایرانیست که بر اتحاد کلیه اقوام و نژادهای ایرانی تأکید دارد، سال ۱۳۳۰ از سوی محسن پزشکپور تاسیس شد. آقای پزشکپور دیماه سال گذشته در تهران از دنیا رفت. کانون اصلی فعالیت حزب پان ایرانیست که در دورههای گوناگون مجلس شورای ملی در این مجلس نماینده داشت، پس از انقلاب و اعدام محمدرضا عاملی تهرانی، از اعضای ارشد آن، به خارج از کشور منتقل شد، اما آقای پرشکپور در سال ۱۳۷۰ به ایران بازگشت و فعالیتهای خود را به طور غیر رسمی از سر گرفت. با این حال در این دوره فعالیت کنگره دهم این حزب در سال ۸۴ با یورش نیروهای امنیتی ناکام ماند و در پی آن تعدادی از اعضا بازداشت و پس از محاکمه با حبسهای طویلالمدت روبهرو شدند. .
آخرین خبرهای اعتراضی از ارومیه وتبریز
ندای سبز آزادی: به گزارش منابع خبری در استان آذربایجان، درگیری های پراکنده ای از سطح شهر های ارومیه و تبریز گزارش شده است.
گفتنی است در جریان اعتراض شهروندان ارومیه و تبریز به وضعیت دریاچه ارومیه این درگیری ها رخ داده است.
ندای سبز آزادی با کمک از رسانه های آذری زبان، فعالین آذربایجانی و گزارش شاهدان عینی تلاش می کند تا گزارش لحظه به لحظه این درگیری ها را برای مخاطبین خود گزارش کند.
آنچه مشخص است خبر ها از طریق شهروند خبرنگاران از خیابان های ارومیه و تبریز گزارش می شود و ندای سبز آزادی موثق بودن این اخبار را به علت نداشتن خبرنگار منطقه ای نمیتواند تضمین کند.
خبرها را که لحظه به لحظه بروز می شود را میتوانید در اینجا دنبال کنید:
ساعت 20:20 ماموران به بیمارستان مطهری اورمیه برای بازداشت مجروحان و پناه بردگان به این بیمارستان هجوم برده اند. در میدان خیام یک جوان را ماموران در حد مرگ ضرب و شتم کرده و با خود بردند. وضعیت شهر اورمیه به رو به خشونت است. تظاهرات مسالمت آمیز آذربایجانیها به خشونت کشیده می شود. خیابانهای امام ، بعثت ،مطهری ، منتظری، طالقانی، امینی، کاشانی و غیره اورمیه به طور کامل تعطیل شده است.
ساعت 19:50 درگیریها در شهر اورمیه به دروازه شاپور کشیده شده است. هنوز فضای شهر به به شدت امنیتی گزارش می شود. دستگیریها در خیابانهای شلوغ ادامه دارد. مردم هنوز خیابانهای را ترک نکر ده اند. شعارهایی در دفاع از دریاچه اورمیه در این خیابانها به گوش می رسد.
ساعت 19:35 گزارشات ارسالی از شهر اورمیه به وبسایت جنبش دانشجویی آذربایجان اؤیرنجی حاکی از آن است که در گیریها به بازار یکانیان اورمیه و دوشابچی خانا کشیده شده است. شدیدترین درگیری ها از بازار یکانیان اورمیه گزارش می شود . تعدادمجروحان بسیار زیاد است. بر اساس گفته شاهدان عینی به برنامه نوبت شما تلویزیون بی بی سی تعداد شرکت کنندگان به 10 الی 15 هزار نفر می رسید.
ساعت 19:24 بر اساس گزارشات شاهدان عینی به وبسایت اؤیرنجی درگیری ها در اورمیه به مرکز و خیابان مطهری کشیده شده است و دهها سطل زباله آتش زده شده است. دهها نفر دستگیر شده و چند زن در بین آنها دیده می شود. هنوز فضای شهر به شدت امنیتی گزارش می شود. سر در بیشتر مغازه های خیابانهای اظلی پایین کشیده شده است.
ساعت 19:13 بعد از درگیریهای گسترده در خیابانهای اصلی شهر اورمیه بازار سرپوشیده این شهر کاملا تعطیل شده است. بر اساس گزارشات رسیده به وبسایت اؤیرنجی چندین سطل زباله در بعثت آتش زده شده است. با اینکه ارامش نسبی به شهر باز گشته اما درگیریهای پراکنده در برخی از نقاط شهر دیده می شود. اخبار تایید نشده حکایت از آن دارد که در این درگیریها نزدیک 50 نفر از تظاهر کنندگان دستگیر شده اند.
ساعت 19:00 پس از درگیری گسترده در خیابان های عطایی، بعثت ، عسگرآبادی و امام هم اکنون تا حدودی جو آرام شده است، مردم هم اکنون در پاساژها و کوچه های اطراف محل درگیری حضور دارند، نیروی انتظامی اورمیه با امتناع از درگیری با مردم خود را در کنار ملت قرار داده است. به گفته شاهدان اکثر سرکوب گران از نیروی های یگان ویژه هستند که از دیگر نقاط کشور به اورمیه اعزام شده اند و به زبان فارسی صحبت می کنند.
ساعت 18:42 درگیری ها به خیابان باکری اورمیه کشده شده است، ماموران به صورت شدیدی اقدام به شلیک اشک آور می کنند . حضور زنان در تظاهرات زیاد است. شاهدان اعلام می کنند ماموران فقط فارسی حرف می زنند و غیر بومی بوده و از استان های دیگر به آذربایجان گسیل شده اند. تظاهرات در اورمیه در حال گسترش است.
ساعت 18:35 درگیری شدید در خیابانهای اصلی شهر اورمیه ادامه دارد. گفته می شود تعداد دستگیری ها به 30 نفر رسیده است . خیابان بعثت در گیری بسیار شدید می باشد. مردم آذربایجان هنوز در خیابان امام و دیگر خیابانهای نزدیک به تظاهرات خود ادامه می دهند. نیروهای امنیتی با گاز اشک آور و شلیک گلوله های پلاستیکی در حال پراکنده کردن تظاهرات کنندگان هستند.
ساعت 18:25 گزارشات شاهدان عینی حاکی از ان است که کانون دریگری ها به داخل کوچه های خیابان امام و عطایی کشیده شده است. تعداد مجروحان و بازداشت شدگان بالا می رود . مردم همچنان به خیابان امام می روند. نیروهای امنیتی تمام میادین اصلی شهر را بسته اند.
ساعت 18:15 نیروهای امنیتی تیراندازی به مردم با گلوله های پلاستیکی را شروع کردند. گفته می شود 10 نفر مجروح گردیده و نیز 4 نفر از ماموران مجروح شده اند . درگیری ها ادامه دارد. تعداد موتورهای آتش زده به 2 عدد رید . در خیابان عطایی 1 موتور دیگر آتش زده شد.
ساعت: 18:11 اورمیه بپا خواست. استارت اولیه تظاهرات اورمیه زده شد . شعارها بسیاری داده می شود . تعداد حاضران 2000 نفر تخمین زده می شود . ماموران کنترل را از دست داده اند . بنا به گزارش های رسیده ماموران برای متفرق کردن مردم گاز اشک آور شلیک کرده اند . و جوانان نیز با سنگ جواب آنها را می دهند. آتش زدن یک موتور پلیس توسط معترضان . دریگری ها بسیار شدید گزارش می شود.
ساعت: 17:50 شاهدان عینی خبر از انتقال ماموران زن به خیابان امام می دهند. خبر دیگر حاکی است در خیابان امام نیروی انتظامی در حال پخش تراکت هایی است که در آن از امت حزب الله خواسته شده که توطئه منافقان و دشمنان را ناکام نموده و اعلام کرده تظاهرات غیر قانونی است و از مجلس خواهان بررسی هر چه سریعتر طرح نجات دریاچه اورمیه گردیده است.
ساعت 17:40 اتوبوس نیروهای امنیتی در خیابان عطایی و در چهارراه عطایی- مدنی دهها ضد شورش مستقر کردند . همچنین چهاراه عسگر آبادی، سه سرداران میدان گول اوستی نیز صدهها ضد شورش مستقر می باشد. همچنین در پشت بام هتل رضا و بانک ملی شعبه امام عطایی ماموران مسلح مستقر شده اند .
اؤیرنجی: بر اساس گزارشات رسیده به وبسایت اؤیرنجی دقایقی پیش حدود 200 مامور ضد شورش در پارکینگ هتل رضا در اول خیابان عسگرآبادی شهر اورمیه مستقر شدند. به نقل از شاهدان عینی حدود 50 لباس شخصی به پارکینگ هتل رضا در وضعیت های مختلف کیف به دست ، کت شلواری ، فشن و .. رفت آمد دارند که کار شناسایی معترضان را خواهند داشت. در خیابان امام اورمیه به فاصله 20 متر 2 مامور ضد شورش در هر دوطرف خیابان وجود دارد .
در پارکینگ راسته غلام خان نیز 200 ضد شورش مستقر که اکثرا موتور سوار می باشند.
در خیابان باکری اورمیه به فاصله هر 5 تا 10 دقیقه 10 موتور که هر کدام 2 سرنشین دارند ماموران ضد شورش در ترددند.
از بعد از ظهر امروز سرعت اینترنت در اورمیه به شدت افت کرده است به طوری که برای لود شدن صفحه گوگل حدودا باید 4 دقیقه صبر کرد.
گفتنی است در جریان اعتراض شهروندان ارومیه و تبریز به وضعیت دریاچه ارومیه این درگیری ها رخ داده است.
ندای سبز آزادی با کمک از رسانه های آذری زبان، فعالین آذربایجانی و گزارش شاهدان عینی تلاش می کند تا گزارش لحظه به لحظه این درگیری ها را برای مخاطبین خود گزارش کند.
آنچه مشخص است خبر ها از طریق شهروند خبرنگاران از خیابان های ارومیه و تبریز گزارش می شود و ندای سبز آزادی موثق بودن این اخبار را به علت نداشتن خبرنگار منطقه ای نمیتواند تضمین کند.
خبرها را که لحظه به لحظه بروز می شود را میتوانید در اینجا دنبال کنید:
ساعت 20:20 ماموران به بیمارستان مطهری اورمیه برای بازداشت مجروحان و پناه بردگان به این بیمارستان هجوم برده اند. در میدان خیام یک جوان را ماموران در حد مرگ ضرب و شتم کرده و با خود بردند. وضعیت شهر اورمیه به رو به خشونت است. تظاهرات مسالمت آمیز آذربایجانیها به خشونت کشیده می شود. خیابانهای امام ، بعثت ،مطهری ، منتظری، طالقانی، امینی، کاشانی و غیره اورمیه به طور کامل تعطیل شده است.
ساعت 19:50 درگیریها در شهر اورمیه به دروازه شاپور کشیده شده است. هنوز فضای شهر به به شدت امنیتی گزارش می شود. دستگیریها در خیابانهای شلوغ ادامه دارد. مردم هنوز خیابانهای را ترک نکر ده اند. شعارهایی در دفاع از دریاچه اورمیه در این خیابانها به گوش می رسد.
ساعت 19:35 گزارشات ارسالی از شهر اورمیه به وبسایت جنبش دانشجویی آذربایجان اؤیرنجی حاکی از آن است که در گیریها به بازار یکانیان اورمیه و دوشابچی خانا کشیده شده است. شدیدترین درگیری ها از بازار یکانیان اورمیه گزارش می شود . تعدادمجروحان بسیار زیاد است. بر اساس گفته شاهدان عینی به برنامه نوبت شما تلویزیون بی بی سی تعداد شرکت کنندگان به 10 الی 15 هزار نفر می رسید.
ساعت 19:24 بر اساس گزارشات شاهدان عینی به وبسایت اؤیرنجی درگیری ها در اورمیه به مرکز و خیابان مطهری کشیده شده است و دهها سطل زباله آتش زده شده است. دهها نفر دستگیر شده و چند زن در بین آنها دیده می شود. هنوز فضای شهر به شدت امنیتی گزارش می شود. سر در بیشتر مغازه های خیابانهای اظلی پایین کشیده شده است.
ساعت 19:13 بعد از درگیریهای گسترده در خیابانهای اصلی شهر اورمیه بازار سرپوشیده این شهر کاملا تعطیل شده است. بر اساس گزارشات رسیده به وبسایت اؤیرنجی چندین سطل زباله در بعثت آتش زده شده است. با اینکه ارامش نسبی به شهر باز گشته اما درگیریهای پراکنده در برخی از نقاط شهر دیده می شود. اخبار تایید نشده حکایت از آن دارد که در این درگیریها نزدیک 50 نفر از تظاهر کنندگان دستگیر شده اند.
ساعت 19:00 پس از درگیری گسترده در خیابان های عطایی، بعثت ، عسگرآبادی و امام هم اکنون تا حدودی جو آرام شده است، مردم هم اکنون در پاساژها و کوچه های اطراف محل درگیری حضور دارند، نیروی انتظامی اورمیه با امتناع از درگیری با مردم خود را در کنار ملت قرار داده است. به گفته شاهدان اکثر سرکوب گران از نیروی های یگان ویژه هستند که از دیگر نقاط کشور به اورمیه اعزام شده اند و به زبان فارسی صحبت می کنند.
ساعت 18:42 درگیری ها به خیابان باکری اورمیه کشده شده است، ماموران به صورت شدیدی اقدام به شلیک اشک آور می کنند . حضور زنان در تظاهرات زیاد است. شاهدان اعلام می کنند ماموران فقط فارسی حرف می زنند و غیر بومی بوده و از استان های دیگر به آذربایجان گسیل شده اند. تظاهرات در اورمیه در حال گسترش است.
ساعت 18:35 درگیری شدید در خیابانهای اصلی شهر اورمیه ادامه دارد. گفته می شود تعداد دستگیری ها به 30 نفر رسیده است . خیابان بعثت در گیری بسیار شدید می باشد. مردم آذربایجان هنوز در خیابان امام و دیگر خیابانهای نزدیک به تظاهرات خود ادامه می دهند. نیروهای امنیتی با گاز اشک آور و شلیک گلوله های پلاستیکی در حال پراکنده کردن تظاهرات کنندگان هستند.
ساعت 18:25 گزارشات شاهدان عینی حاکی از ان است که کانون دریگری ها به داخل کوچه های خیابان امام و عطایی کشیده شده است. تعداد مجروحان و بازداشت شدگان بالا می رود . مردم همچنان به خیابان امام می روند. نیروهای امنیتی تمام میادین اصلی شهر را بسته اند.
ساعت 18:15 نیروهای امنیتی تیراندازی به مردم با گلوله های پلاستیکی را شروع کردند. گفته می شود 10 نفر مجروح گردیده و نیز 4 نفر از ماموران مجروح شده اند . درگیری ها ادامه دارد. تعداد موتورهای آتش زده به 2 عدد رید . در خیابان عطایی 1 موتور دیگر آتش زده شد.
ساعت: 18:11 اورمیه بپا خواست. استارت اولیه تظاهرات اورمیه زده شد . شعارها بسیاری داده می شود . تعداد حاضران 2000 نفر تخمین زده می شود . ماموران کنترل را از دست داده اند . بنا به گزارش های رسیده ماموران برای متفرق کردن مردم گاز اشک آور شلیک کرده اند . و جوانان نیز با سنگ جواب آنها را می دهند. آتش زدن یک موتور پلیس توسط معترضان . دریگری ها بسیار شدید گزارش می شود.
ساعت: 17:50 شاهدان عینی خبر از انتقال ماموران زن به خیابان امام می دهند. خبر دیگر حاکی است در خیابان امام نیروی انتظامی در حال پخش تراکت هایی است که در آن از امت حزب الله خواسته شده که توطئه منافقان و دشمنان را ناکام نموده و اعلام کرده تظاهرات غیر قانونی است و از مجلس خواهان بررسی هر چه سریعتر طرح نجات دریاچه اورمیه گردیده است.
ساعت 17:40 اتوبوس نیروهای امنیتی در خیابان عطایی و در چهارراه عطایی- مدنی دهها ضد شورش مستقر کردند . همچنین چهاراه عسگر آبادی، سه سرداران میدان گول اوستی نیز صدهها ضد شورش مستقر می باشد. همچنین در پشت بام هتل رضا و بانک ملی شعبه امام عطایی ماموران مسلح مستقر شده اند .
اؤیرنجی: بر اساس گزارشات رسیده به وبسایت اؤیرنجی دقایقی پیش حدود 200 مامور ضد شورش در پارکینگ هتل رضا در اول خیابان عسگرآبادی شهر اورمیه مستقر شدند. به نقل از شاهدان عینی حدود 50 لباس شخصی به پارکینگ هتل رضا در وضعیت های مختلف کیف به دست ، کت شلواری ، فشن و .. رفت آمد دارند که کار شناسایی معترضان را خواهند داشت. در خیابان امام اورمیه به فاصله 20 متر 2 مامور ضد شورش در هر دوطرف خیابان وجود دارد .
در پارکینگ راسته غلام خان نیز 200 ضد شورش مستقر که اکثرا موتور سوار می باشند.
در خیابان باکری اورمیه به فاصله هر 5 تا 10 دقیقه 10 موتور که هر کدام 2 سرنشین دارند ماموران ضد شورش در ترددند.
از بعد از ظهر امروز سرعت اینترنت در اورمیه به شدت افت کرده است به طوری که برای لود شدن صفحه گوگل حدودا باید 4 دقیقه صبر کرد.
Statement on Unjust Imprisonment of Two American Hikers in Iran
Once again, The Islamic Regime in Iran has shown its evil and dark side by sentencing Shane Bauer (28) and Josh Fattal (28) to eight years of imprisonment on charges of espionage and illegal entry into Iran; the two were arrested by the Iranian border guards while hiking in Iraqi Kurdistan. The regime failed to produce any tangible evidence for convicting these two young men.
Consistent with their terrorizing actions in the past, the Islamic Republic Regime in Iran is using this opportunity as a bargaining chip for their unreasonable demands.
I ' Admin : Hadi Mobarez (http:// fryadman.weebly.com/) strongly condemns this unjust and barbaric act and demands the immediate release of these innocent U.S. citizens. As one of the many voices for the suppressed people of Iran, TNI expressly states that, in no way, the actions of the Islamic Regime represent the will of the Iranian people who have been subjected to systematic torture, oppression, and injustice for more than 32 years. The horrific and shameful track record of the Islamic Regime is full of such terrorizing actions: taking 52 Americans as hostages for 444 days back in 1979, murdering Canadian journalist Zahra Kazemi in 2003, detaining 15 British soldiers in 2007, and imprisoning Roxana Saberi, an American journalist in 2009, and executing Dutch citizen Zahra Bahrami in 2011. (http:// fryadman.weebly.com/)calls on all individuals and organizations who believe in liberty and world peace to support the struggle of the Iranian people in bringing about a non-violent regime change; to put an end to the suffering of Shane and Josh, as well as millions of the Iranians, who are living under the constant terror and brutal regime of the Islamic Republic of Iran.
Consistent with their terrorizing actions in the past, the Islamic Republic Regime in Iran is using this opportunity as a bargaining chip for their unreasonable demands.
I ' Admin : Hadi Mobarez (http:// fryadman.weebly.com/) strongly condemns this unjust and barbaric act and demands the immediate release of these innocent U.S. citizens. As one of the many voices for the suppressed people of Iran, TNI expressly states that, in no way, the actions of the Islamic Regime represent the will of the Iranian people who have been subjected to systematic torture, oppression, and injustice for more than 32 years. The horrific and shameful track record of the Islamic Regime is full of such terrorizing actions: taking 52 Americans as hostages for 444 days back in 1979, murdering Canadian journalist Zahra Kazemi in 2003, detaining 15 British soldiers in 2007, and imprisoning Roxana Saberi, an American journalist in 2009, and executing Dutch citizen Zahra Bahrami in 2011. (http:// fryadman.weebly.com/)calls on all individuals and organizations who believe in liberty and world peace to support the struggle of the Iranian people in bringing about a non-violent regime change; to put an end to the suffering of Shane and Josh, as well as millions of the Iranians, who are living under the constant terror and brutal regime of the Islamic Republic of Iran.
آگاهی نامه درمورد حکم زندان دو جوان آمريکائی در ايران
یکبار دیگر، رژیم اسلامی در ایران خصیصه ی شرارت وتاریک اندیشی خود را با صدور حکم محکومیت شین بائر (28 ساله) وجاش فاتال (28 ساله) به هشت سال حبس به اتهام جاسوسی و ورود غیرقانونی به ایران، نمایش داده است، درحالی که این دو به هنگام گردش در کردستان عراق توسط نگهبانان مرزی ایرانی دستگیر شدند. رژیم موفق به ارائه ی هرگونه شواهد آشکار برای محکوم کردن این دو مرد جوان نشد.
همگام با اقدامات ارعاب آمیز رژیم درگذشته، جمهوری اسلامی در ایران از این فرصت به عنوان وسیله ی چانه زنی برای مطالبات غیرمعقول خود استفاده مینماید.
من (هادی مبرز) به شدت این اقدام ناعادلانه و وحشیانه را محکوم و خواستار آزادی فوری این شهروندان بیگناه ایالات متحده است. (وبسایت فریاد من) به عنوان یکی از تریبونها برای بازتاب صدای سرکوب شده ی مردم ایران، صراحتاً اعلام میدارد که به هیچوجه اقدامات رژیم اسلامی نشاندهنده ی اراده و خواست مردم ایران نیست که 32 سال بطور سیستماتیک در معرض شکنجه، سرکوب، و بیعدالتی قرار گرفته اند.
سابقه ی وحشتناک و شرم آور رژیم اسلامی از چنین اقدامات ارعاب آمیز پراست: گروگانگیری 52 آمریکایی به مدت 444 روز در سال 1358، قتل زهرا کاظمی روزنامه نگار کانادایی در سال 1382، بازداشت 15 سرباز بریتانیایی در سال 1386، زندانی کردن رکسانا صابری روزنامه نگار آمریکایی در سال 1388 و اعدام زهرا بهرامی شهروند هلندی در سال 1389 .
(وبسایت فریادمن) از همه ی افراد و سازمانهایی که آزادی و صلح جهانی را باور دارند، میخواهد که از مبارزه ی مردم ایران برای تغییر بدون خشونت رژیم پشتیبانی کرده تا نه تنها به درد و رنج شین و جاش، بلکه میلیونها ایرانی که در سایه ی وحشت مداوم از دد منشی های رژیم جمهوری اسلامی زندگی میکنند، پایان داده شود.
همگام با اقدامات ارعاب آمیز رژیم درگذشته، جمهوری اسلامی در ایران از این فرصت به عنوان وسیله ی چانه زنی برای مطالبات غیرمعقول خود استفاده مینماید.
من (هادی مبرز) به شدت این اقدام ناعادلانه و وحشیانه را محکوم و خواستار آزادی فوری این شهروندان بیگناه ایالات متحده است. (وبسایت فریاد من) به عنوان یکی از تریبونها برای بازتاب صدای سرکوب شده ی مردم ایران، صراحتاً اعلام میدارد که به هیچوجه اقدامات رژیم اسلامی نشاندهنده ی اراده و خواست مردم ایران نیست که 32 سال بطور سیستماتیک در معرض شکنجه، سرکوب، و بیعدالتی قرار گرفته اند.
سابقه ی وحشتناک و شرم آور رژیم اسلامی از چنین اقدامات ارعاب آمیز پراست: گروگانگیری 52 آمریکایی به مدت 444 روز در سال 1358، قتل زهرا کاظمی روزنامه نگار کانادایی در سال 1382، بازداشت 15 سرباز بریتانیایی در سال 1386، زندانی کردن رکسانا صابری روزنامه نگار آمریکایی در سال 1388 و اعدام زهرا بهرامی شهروند هلندی در سال 1389 .
(وبسایت فریادمن) از همه ی افراد و سازمانهایی که آزادی و صلح جهانی را باور دارند، میخواهد که از مبارزه ی مردم ایران برای تغییر بدون خشونت رژیم پشتیبانی کرده تا نه تنها به درد و رنج شین و جاش، بلکه میلیونها ایرانی که در سایه ی وحشت مداوم از دد منشی های رژیم جمهوری اسلامی زندگی میکنند، پایان داده شود.
Fatemeh Karroubi's update on Mehdi Karroubi's situation
In a short interview with Saham News, Fatemeh Karroubi announced that her husband Mehdi Karroubi has been transferred to a new location.
While expressing hope that the prayers of all people will be answered during this holy month of Ramadan, Fatemeh Karroubi stated: "I would like to first and foremost remind our citizens that Mr. Ahmad Janati, in his capacity as spokesperson for the regime first expressed the need to arrest the leaders of Iran's opposition movement during a Friday Prayer service on February 18th, 2010. At that time, Mr. Janati recommended that the judiciary render the leaders of the sedition [Mir Hossein Mousavi and Mehdi Karroubi] incommunicado, cutting off all communication with the nation of Iran and the outside world. Mr. Janati recommended that the leaders of the opposition movement be kept under house arrest and their telephone and internet connection disconnected so that they would not be able to issue any statements or receive any messages from the outside world, creating a virtual prison within their homes. Pursuant to Mr. Janati's speech both our building and our son's house were raided and occupied. Mr. Karroubi protested from the very beginning against the illegal occupation of our residential building, warning them repeatedly, demanding that at minimum the family be moved to another building in order to avoid any further disturbance to the other residents, so that other home owners could at least move back in to their homes."
In relation to Mehdi Karroubi's condition Fatemeh Karroubi stated: "From the onset of his house arrest, Mehdi Karroubi has been deprived of all basic prisoner rights such as access to fresh air, visitation rights and access to books and newspapers. These violations of basic prisoner rights have continued to this day and are detrimental to his physical health and well being."
With regards to the transfer of her husband to a new location, Mrs. Karroubi stated: "After much insistence by Mr. Karroubi, they finally transferred him to a small apartment as of the beginning of Ramadan. Given that the security agents have also moved in to his small one bedroom apartment and given the limited space, they have made it virtually impossible for me to move in with my husband. It is worth mentioning that according to earlier discussions [with security officials] they have agreed that Mr. Karroubi would be transferred to his house in Jamaran. However, for reasons unknown to us, security forces refused to even allow him to be transferred to his own home."
Fatemeh Karroubi continued: "I would like to clearly announce that Mr. Karroubi has one home only and this house is located in Jamaran and forcing his family to rent another location does not mean that he is living in his own home."
In conclusion Mrs. Karroubi described her husband's spirits as strong stating: "Although in the past 190 days, security agents have only allowed my husband access to fresh air once in the yard and despite the fact that his last visitation was on the 15th of Shaban [mid July], his spirits remain strong. He has remained steadfast from the very beginning, demanding nothing from the regime and his prison guards. He has remained calm and confident despite having been deprived of all fundamental prisoner rights, enduring all hardship and proud of the stance he has taken in defending our nation's rights. The regime must know that Mr. Karroubi's personal sacrifices began prior to the Islamic Revolution and he will not hesitate to pay any price or endure any hardship in his quest to uphold the rights of the nation of Iran."
Mehdi Karroubi is currently under house arrest in an small apartment, without his wife. It goes without saying that the concerns for his physical well being are increasing with the passing of each day. In the past month, pro government media outlets renowned for spreading rumors and fully aware of the popularity of Mr. Karroubi and Mr. Mousavi amongst the Iranian people have once again engaged in publishing false reports and lies. Despite these false allegations, the Iranian nation is fully aware of the absurd nature of the lies published by media outlets affiliated with the Islamic Republic of Iran.
While expressing hope that the prayers of all people will be answered during this holy month of Ramadan, Fatemeh Karroubi stated: "I would like to first and foremost remind our citizens that Mr. Ahmad Janati, in his capacity as spokesperson for the regime first expressed the need to arrest the leaders of Iran's opposition movement during a Friday Prayer service on February 18th, 2010. At that time, Mr. Janati recommended that the judiciary render the leaders of the sedition [Mir Hossein Mousavi and Mehdi Karroubi] incommunicado, cutting off all communication with the nation of Iran and the outside world. Mr. Janati recommended that the leaders of the opposition movement be kept under house arrest and their telephone and internet connection disconnected so that they would not be able to issue any statements or receive any messages from the outside world, creating a virtual prison within their homes. Pursuant to Mr. Janati's speech both our building and our son's house were raided and occupied. Mr. Karroubi protested from the very beginning against the illegal occupation of our residential building, warning them repeatedly, demanding that at minimum the family be moved to another building in order to avoid any further disturbance to the other residents, so that other home owners could at least move back in to their homes."
In relation to Mehdi Karroubi's condition Fatemeh Karroubi stated: "From the onset of his house arrest, Mehdi Karroubi has been deprived of all basic prisoner rights such as access to fresh air, visitation rights and access to books and newspapers. These violations of basic prisoner rights have continued to this day and are detrimental to his physical health and well being."
With regards to the transfer of her husband to a new location, Mrs. Karroubi stated: "After much insistence by Mr. Karroubi, they finally transferred him to a small apartment as of the beginning of Ramadan. Given that the security agents have also moved in to his small one bedroom apartment and given the limited space, they have made it virtually impossible for me to move in with my husband. It is worth mentioning that according to earlier discussions [with security officials] they have agreed that Mr. Karroubi would be transferred to his house in Jamaran. However, for reasons unknown to us, security forces refused to even allow him to be transferred to his own home."
Fatemeh Karroubi continued: "I would like to clearly announce that Mr. Karroubi has one home only and this house is located in Jamaran and forcing his family to rent another location does not mean that he is living in his own home."
In conclusion Mrs. Karroubi described her husband's spirits as strong stating: "Although in the past 190 days, security agents have only allowed my husband access to fresh air once in the yard and despite the fact that his last visitation was on the 15th of Shaban [mid July], his spirits remain strong. He has remained steadfast from the very beginning, demanding nothing from the regime and his prison guards. He has remained calm and confident despite having been deprived of all fundamental prisoner rights, enduring all hardship and proud of the stance he has taken in defending our nation's rights. The regime must know that Mr. Karroubi's personal sacrifices began prior to the Islamic Revolution and he will not hesitate to pay any price or endure any hardship in his quest to uphold the rights of the nation of Iran."
Mehdi Karroubi is currently under house arrest in an small apartment, without his wife. It goes without saying that the concerns for his physical well being are increasing with the passing of each day. In the past month, pro government media outlets renowned for spreading rumors and fully aware of the popularity of Mr. Karroubi and Mr. Mousavi amongst the Iranian people have once again engaged in publishing false reports and lies. Despite these false allegations, the Iranian nation is fully aware of the absurd nature of the lies published by media outlets affiliated with the Islamic Republic of Iran.
فاطمه کروبی: مهدی کروبی از کلیه حقوق اولیه یک زندانی محروم بوده و هست
فاطمه کروبی، همسر مهدی کروبی در مصاحبهای کوتاه در خصوص آخرین وضعیت همسرش اعلام کرد که وی به مکان دیگری منتقل شده است.ـ
به گزارش سحام نیوز، در این مصاحبه فاطمه کروبی ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات برای همه مردم در ماه رمضان گفت: ابتدا طی مقدمهای باید خدمت مردم عرض کنم، وقتی که آقای احمد جنتی در مقام سخنگوی حاکمیت در نمازجمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ از لزوم حصر رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران سخن گفت و قوه قضاییه را چنین توصیه کرد که “دستگاه قضایی باید ارتباط سران فتنه با مردم را به کلی مسدود کند. در خانه آنها مسدود شود، تلفن آنها قطع شود، اینترنت آنها نیز قطع شود تا نتوانند پیامی بدهند و پیامی بگیرند و در خانه خود زندانی شوند و …” ؛ از بعد سخنان وی بود که ما با اشغال مجتمع مسکونی خود و نیز منزل فرزندم مواجه شدیم. پس از این اقدام، از همان روزهای آغازین آقای کروبی به غیر قانونی بودن و بر خلاف شرع بودن تصرف مجتمع تاکید داشتند و بارها به آنان تذکر دادند و از ماموران می خواستند که محل اقامت ایشان را به مکان دیگری منتقل کنند تا بیشتر از این موجبات آزار همسایگان فراهم نگردد و مالکین دیگر مجتمع بتوانند به خانه خود باز گردند.ـ
همسر مهدی کروبی در ادامه درباره شرایط مهدی کروبی افزود: از ابتدای حبس تاکنون، ایشان از کلیه حقوق اولیه یک زندانی مانند حق داشتن هواخوری، حق ملاقات، داشتن کتاب و روزنامه، محروم بوده و هستند و این امر صدماتی را به وضعیت جسمی ایشان وارد خواهد کرد.ـ
خانم کروبی در خصوص انتقال همسرش به مکانی دیگر اظهار داشت: سرانجام با پافشاری آقای کروبی، از اول ماه رمضان، ایشان را به آپارتمانی بسیار کوچک منتقل نمودند و در حال حاضر ایشان به همراه ماموران امنیتی در آن واحد آپارتمانی مستقر گردیده اند و با این اقدام عملا از ورود من نیز به آپارتمان جلوگیری شد؛ زیرا حضور و زندگی من در آن آپارتمان کوچک یک خوابه با حضور ماموران امنیتی میسر نبود. این در حالیست که طبق هماهنگی صورت گرفته با ماموران، قرار بود آقای کروبی را به منزل خودشان که توسط فرزندانم در منطقه جماران تهیه شده بود، منتقل نمایند و به دلایل نامعلومی، نیروهای امنیتی حاضر نشدند ایشان را به این ساختمان که تنها منزل مسکونی ایشان است، منتقل کنند.ـ
فاطمه کروبی در ادامه افزود: من در همین جا اعلام می کنم که آقای کروبی یک خانه دارد و آن هم در همین جماران است و تحمیل اجارهی مکان دیگر به خانواده ایشان، به معنای خانه ی آقای کروبی نیست.ـ
در پایان فاطمه کروبی وضعیت روحی همسرش را “خوب و استوار” توصیف کرد و گفت: در حالی که طی این ۱۹۰ روز، ماموران تنها یکبار به آقای کروبی برای حضور در فضای باز و هواخوری در حیاط منزل اجازه داده اند و علیرغم اینکه آخرین ملاقات با ایشان مربوط به نیمه شعبان می باشد؛ ایشان از روحیه بالا و استواری برخوردارند. از روز اول هم آقای کروبی با همین روحیه قوی، از حاکمیت و زندان بانان هیچ درخواستی را نداشته است و با توجه به اینکه از حقوق اولیه یک زندانی محروم بوده، با خونسردی تمام و اعتماد به نفس بالا این مشکلات را تحمل نموده و افتخار می کند به عملکرد خویش در دفاع از حقوق مردم. حکومت باید بداند که آقای کروبی چه پیش از انقلاب و چه اکنون از پرداخت هرگونه هزینه ای؛ هیچ ابایی نداشته و خود را آماده تحمل همه مصائب نموده است.ـ
لازم به توضیح است در حال حاضر مهدی کروبی عملا به صورت جداگانه و به دور از همسر در این ساختمان کوچک در حبس خانگی قرار دارد و نگرانی ها هر روز در خصوص وضعیت سلامتی ایشان بیشتر از پیش افزایش می یابد. از طرف دیگر سایت های زرد و علاقه مند به شایعه پراکنی و وابسته به جریان حاکم و نهاد های امنیتی، طی یک ماه اخیر با آگاهی از میزان محبوبیت آقایان کروبی و موسوی در میان مردم، شروع به انتشار اخباری کذب و دروغین باهدف معروف نمودن خود و افزایش بازدیدکنندگانشان کرده اند؛ دریغ از اینکه مردم بیشتر از گذشته به ماهیت پوچ این گونه سایت ها و خبرها پی خواهند برد.ـ
به گزارش سحام نیوز، در این مصاحبه فاطمه کروبی ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات برای همه مردم در ماه رمضان گفت: ابتدا طی مقدمهای باید خدمت مردم عرض کنم، وقتی که آقای احمد جنتی در مقام سخنگوی حاکمیت در نمازجمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۸ از لزوم حصر رهبران جنبش اعتراضی مردم ایران سخن گفت و قوه قضاییه را چنین توصیه کرد که “دستگاه قضایی باید ارتباط سران فتنه با مردم را به کلی مسدود کند. در خانه آنها مسدود شود، تلفن آنها قطع شود، اینترنت آنها نیز قطع شود تا نتوانند پیامی بدهند و پیامی بگیرند و در خانه خود زندانی شوند و …” ؛ از بعد سخنان وی بود که ما با اشغال مجتمع مسکونی خود و نیز منزل فرزندم مواجه شدیم. پس از این اقدام، از همان روزهای آغازین آقای کروبی به غیر قانونی بودن و بر خلاف شرع بودن تصرف مجتمع تاکید داشتند و بارها به آنان تذکر دادند و از ماموران می خواستند که محل اقامت ایشان را به مکان دیگری منتقل کنند تا بیشتر از این موجبات آزار همسایگان فراهم نگردد و مالکین دیگر مجتمع بتوانند به خانه خود باز گردند.ـ
همسر مهدی کروبی در ادامه درباره شرایط مهدی کروبی افزود: از ابتدای حبس تاکنون، ایشان از کلیه حقوق اولیه یک زندانی مانند حق داشتن هواخوری، حق ملاقات، داشتن کتاب و روزنامه، محروم بوده و هستند و این امر صدماتی را به وضعیت جسمی ایشان وارد خواهد کرد.ـ
خانم کروبی در خصوص انتقال همسرش به مکانی دیگر اظهار داشت: سرانجام با پافشاری آقای کروبی، از اول ماه رمضان، ایشان را به آپارتمانی بسیار کوچک منتقل نمودند و در حال حاضر ایشان به همراه ماموران امنیتی در آن واحد آپارتمانی مستقر گردیده اند و با این اقدام عملا از ورود من نیز به آپارتمان جلوگیری شد؛ زیرا حضور و زندگی من در آن آپارتمان کوچک یک خوابه با حضور ماموران امنیتی میسر نبود. این در حالیست که طبق هماهنگی صورت گرفته با ماموران، قرار بود آقای کروبی را به منزل خودشان که توسط فرزندانم در منطقه جماران تهیه شده بود، منتقل نمایند و به دلایل نامعلومی، نیروهای امنیتی حاضر نشدند ایشان را به این ساختمان که تنها منزل مسکونی ایشان است، منتقل کنند.ـ
فاطمه کروبی در ادامه افزود: من در همین جا اعلام می کنم که آقای کروبی یک خانه دارد و آن هم در همین جماران است و تحمیل اجارهی مکان دیگر به خانواده ایشان، به معنای خانه ی آقای کروبی نیست.ـ
در پایان فاطمه کروبی وضعیت روحی همسرش را “خوب و استوار” توصیف کرد و گفت: در حالی که طی این ۱۹۰ روز، ماموران تنها یکبار به آقای کروبی برای حضور در فضای باز و هواخوری در حیاط منزل اجازه داده اند و علیرغم اینکه آخرین ملاقات با ایشان مربوط به نیمه شعبان می باشد؛ ایشان از روحیه بالا و استواری برخوردارند. از روز اول هم آقای کروبی با همین روحیه قوی، از حاکمیت و زندان بانان هیچ درخواستی را نداشته است و با توجه به اینکه از حقوق اولیه یک زندانی محروم بوده، با خونسردی تمام و اعتماد به نفس بالا این مشکلات را تحمل نموده و افتخار می کند به عملکرد خویش در دفاع از حقوق مردم. حکومت باید بداند که آقای کروبی چه پیش از انقلاب و چه اکنون از پرداخت هرگونه هزینه ای؛ هیچ ابایی نداشته و خود را آماده تحمل همه مصائب نموده است.ـ
لازم به توضیح است در حال حاضر مهدی کروبی عملا به صورت جداگانه و به دور از همسر در این ساختمان کوچک در حبس خانگی قرار دارد و نگرانی ها هر روز در خصوص وضعیت سلامتی ایشان بیشتر از پیش افزایش می یابد. از طرف دیگر سایت های زرد و علاقه مند به شایعه پراکنی و وابسته به جریان حاکم و نهاد های امنیتی، طی یک ماه اخیر با آگاهی از میزان محبوبیت آقایان کروبی و موسوی در میان مردم، شروع به انتشار اخباری کذب و دروغین باهدف معروف نمودن خود و افزایش بازدیدکنندگانشان کرده اند؛ دریغ از اینکه مردم بیشتر از گذشته به ماهیت پوچ این گونه سایت ها و خبرها پی خواهند برد.ـ
شیرین عبادی در مورد اعدامهای ۶۷: بخشش وقتی است که دموکراسی حاکم شود
جرس: پس از گذشت نزدیک به ربع قرن از اعدام دسته جمعی زندانیان سیاسی،هنوز این دوره از تاریخ جمهوری اسلامی پر از معماها و رازهای ناگشوده است. اعدام ها از 5 مرداد 1367 آغاز و تا اواخر شهریور آن سال ادامه داشت. گره های کور این فاجعه حقوق بشری چندان پر شمار است که پس از این همه سال هنوز نه درباره آمران و عاملان آن اتفاق نظر وجود دارد، نه ارزیابی دقیقی از تعداد قربانیان در دست است، نه درباره انگیزه ها و دلایل اعدام ها تحلیل واحدی ابراز شده و نه نام و نشانی بر قبور خیل عظیم قربانیان است. همه چیز در پرده و هر ناظری بنا بر ظن خود به تحلیل واقعه می پردازد.
حکومت روایت خود را از ماجرا دارد و می گوید که اعدام زندانیان در واکنش به عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی جمهوری اسلامی و احتمال تبانی و شورش در زندان به قصد پیوستن به عملیات صورت گرفته است. شاهدان عینی یعنی کسانی که آن زمان در زندان بوده اند چنین روایتی را رد می کنند و بنابر زمینه های فکری و سیاسی خود بر دلایل دیگری انگشت می گذارند.
جرس با هدف برداشتن گامی جهت روشنگری و تحلیل وقایع آن دوره تاریک از تاریخ جمهوری اسلامی در پرونده ای ویژه به این موضوع پرداخته است. افراد مورد گفتگو از طیف های مختلف فکری و سیاسی گزینش شده اند تا امکان قضاوت پس از مقایسه نظرات متفاوت برای مخاطبان فراهم شود.
در این قسمت با" شیری عبادی" حقوقدان سرشناس ایرانی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل در سال 2003 گفتگو کردیم. عبادی در این گفتگو علاوه بر طرح دیدگاهش درباره زمینه های بروز اعدام های 1367 بر مستند کردن همه اطلاعات ممکن درباره این فاجعه حقوق بشری تاکید ویژه دارد.
متن گفتگو با شیرین عبادی وکیل مدافع حقوق بشر را در زیر می خوانید.
خانم عبادی!مبتنی بر مجموعه مستندات و شواهد منتشر شده تاکنون، ارزیابی شما از دلایل اصلی وقوع این فاجعه انسانی چیست؟
وقتی حکومتی خودش را در ضعف می بیند و قدرت منطقش را از دست می دهد ،مرتکب خشونت می شود. این خشونت کور در سال 1367 منجر به اعدام تعداد زیادی از زندانیان سیاسی شد. آنها با یک سوال از زندانیان درباره این که آیا" سرِ موضع ات هستی یا نه؟" -یعنی بر عقیده ات مبنی بر مخالفت با جمهوری اسلامی باقی مانده ای یا خیر- برای زندانی حکم صادر می کردند. به محض این که زندانی می گفت که من هنوز به عقیده ام در مخالفت با جمهوری اسلامی مصمم هستم بلافاصله حکم اعدامش صادر می شد. این چیزی جز ضعف سیاسی و از دست رفتن پایگاه مردمی یک حکومت نیست.
مستحضر هستید که مقام های جمهوری اسلامی از عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق "فروغ جاویدان" به عنوان دلیل اعدام ها یاد می کنند. از نظر شما عملیات سازمان مجاهدینچه میزان در تصمیم حاکمیت سیاسی وقت برای اعدام فله ای مخالفان نقش داشت؟
ادعای حکومت درباره ارتباط دادن کشتار بی رحمانه سال 1367 با عملیات فروغ جاویدان از جهتی درست و از جهتی نادرست است. درست از این جهت که حمله مجاهدین باعث ترس و وحشت فراوانی در میان تصمیم گیران نظام جمهوری اسلامی شد. با توجه به تضعیف روز افزون پایگاه مردمی حکومت، آنها به طور کلی منطق سیاست را کنار گذاشتند و دست به کشتار زدند.من در این خصوص مایل هستم به تجربه شخصی خودم اشاره کنم.
"فواد" برادر شوهر من در سال 1360 هنگامی که فقط 17 سال داشت به جرم فروش چند روزنامه "مجاهد" دستگیر شد. او این روزنامه ها را زمانی فروخته بود که می شد آنها را روی دکه های روزنامه فروشی نیز پیدا کرد. در تفتیش منزل و تحقیقات بعدی هم هیچ ادله ای مبنی بر اثبات اتهام وابستگی او به مجاهدین یافت نشد. او نه در عملیات تروریستی شرکت کرده بود و نه در آتش زدن اماکن عمومی مشارکت داشت. اتهام او فقط فروش روزنامه " مجاهد" بود. به همین دلیل مدتی در زندان بدون محاکمه نگه داشته شد. بعد از بازجویی های فراوان هم نمی توانستند برای او حکم صادر کنند چرا که حکم او چیزی جز آزادی نبود. زمانی که آقای رجایی در انفجار هفتم تیر کشته می شود- رجایی پسر خاله مادر شوهرم بود- به سراغ فواد می روند تا واکنش او را نسبت به این مساله جویا شوند. فواد که بسیار صادق و راستگو بود در پاسخ به پیام تسلیت بازجو می گوید که ما سالهاست با ایشان رابطه ای نداشتیم و هیچ دلیلی ندارد که بخواهید به من تسلیت بگویید. بازجو به او می گوید: "پس من درست تشخیص داده بودم و تو حتما سوای روزنامه فروختن در فکر سرنگونی رژیم هم بودی." او را به همین دلیل در دادگاه به 20 سال حبس محکوم می کنند.
فواد 7 سال به شکل ناحق و ناروا بدون هیچ گناهی در زندان بود تا این که سال 1367 می رسد. در آن زمان، ملاقات ها را یک باره قطع می کنند و بعد از سه ماه که خبری از ملاقات نبود، روزی به برادر بزرگترش-همسر من- زنگ می زنند و وقتی او به زندان می رود، یک ساک به دست او می دهند و می گویند که فواد را تیرباران کردیم. همسر من علت تیرباران او را سوال می کند و می گوید که فکر نمی کنید اشتباه شده باشد؟ چون حکم او قطعی بود و 7 سال آن را هم گذرانده بود. به او می گویند که فواد با مجاهدینی که به ایران حمله کرده بودند، در ارتباط بوده است. این یک دروغ آشکار بود. برای این که او 7 سال در زندان بود و زیر نظر زندانبانهای سخت گیری چون لاجوردی اساسا امکانی برای ارتباط با خارج از زندان وجود نداشت.
متاسفانه او را مانند بسیاری دیگر بدون هیچ گناهی شهید کردند. از همه جالب تر این که به خانواده گفتند ما قبر فواد را تا یکسال نشان نمی دهیم. یک سال گذشت و بعد از یکسال وقتی خانواده اصرار کردند که باید محل دفن را نشان دهید، آنها ادرس قطعه ای را در بهشت زهرا به ما دادند که وقتی مراجعه کردیم، دیدیم که یک قطعه قدیمی است. قطعه متعلق به افرادی بود که مثلا سال 60-1359 فوت کرده بودند. من آنجا فهمیدم کسانی که تیرباران شده اند را در یک جای واحد دفن نکرده اند بلکه در لابلای قطعات قدیمی دفنشان کرده اند. از ما تعهد گرفتند که سنگ قبر را هم نباید عوض کنیم و همان سنگ کوچکی باشد که خودشان گذاشته بودند. من از سر کنجکاوی تمام آن قطعه را که نگاه کردم که ببینم از روی تاریخ تولد یا تاریخ فوت می توانم افرادی شبیه به فواد را پیدا کنم؟ 5 نفر در آن قطعه بودند که تاریخ فوتشان در همین دوره اعدام ها بود و همه آنها در زمان مرگ جوان بودند. از آنجا من متوجه شدم که جمهوری اسلامی برای آنکه کسی از ابعاد جنایتش آگاه نشود، کشته شدگان را در بین قطعات قدیمی جای داده است. البته این شیوه مربوط به اعدام شدگانِ مسلمان بود. افرادی که اعلام می کردند کمونیست یا آتئیست هستند، در گورستان خاوران و بدون هیچ تشریفات مذهبی دفن شده بودند. ظاهرا گورکن ها هم خودشان را موظف نمی دیدند که اجساد آنها را در محل جداگانه و با تشریفات مذهبی دفن کنند. بنابراین اینها را به صورت دسته جمعی در خاوران دفن کرده اند.
خانم عبادی! به مساله محرومیت خانواده ها از برگزاری مراسم سوگواری برای عزیزانشان اشاره کردید، باوجود گذشت بیش از بیست سال از فاجعه به نظر شما چرا تا این حد نسبت به این مساله حساسیت وجود دارد؟
علت حساسیت حکومت درباره خاوران این است که می خواهد مردم آن فاجعه را فراموش کنند. رژیم نمی خواهد که مردم بیاد بیاورند چه جنایتی اتفاق افتاد.
همانگونه که در جریان هستید، اعداد و ارقام و آمار مختلفی در مورد تعداد کشته شدگان منتشر شده،از نظر شما کدام آمار واقعی تر است؟
به عنوان یک حقوقدان باید بگویم آماری برای من قابل اعتماد است که صد درصد درست باشد و آن آمارِ حداقلی کشته شدگان است. در این که حداقل 3 هزار نفر ظرف یک هفته به جوخه های مرگ سپرده شدند هیچ شکی نیست. هر چند که گروه هایی تعداد قربانیان را تا 15 هزار نفر هم ذکر می کنند و شاید هم درست باشد اما من قدر متقین یعنی عددی که حتما درست است را در نظر می گیرم و آن حدود 3 هزار نفر است.
به نظر شما چرا فاجعه کشتارهای 1367 و مرگ دستکم 3 هزار زندانی در آن زمان واکنش چندانی را در داخل و حتی در مجامع جهانی برنیانگیخت؟
علت اصلی بازتاب نیافتن فاجعه، مساله سانسور در ایران،جو رعب و وحشت و مشکلات ناشی از 8 سال جنگ فرسایشی بود. مسلما اگر خدای ناکرده چنین اتفاقی در شرایط تکنولوژیکی امروز می افتاد، همه دنیا از آن خبردار می شدند و واکنش نشان می دادند اما فراموش نکنیم که در سال 1367 هیچ خبری از ماهواره، اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی نبود. منبع کسب اطلاع عمومی هم به روایت های شفاهی و دهان به دهان منحصر می شد. حتی در گزارشهای سازمان ملل هم این مساله آن طور که باید و شاید بازتاب نیافت،اما من همواره به بازماندگان این فاجعه دردناک می گویم که دنیا منحصر به ایران نیست و زمان هم تنها در اکنون خلاصه نمی شود. باید منتظر اجرای عدالت در آینده بود.
«فاجعه» اعدام ها سوگمندانه، به وقوع پیوسته است؛ اینک و حدود ربع قرن پس از آن رویدادها،شما به عنوان یک حقوق دان برجسته و آشنا به سازوکارهای طرح دعوا در مجامع بین المللی بهترین راهبرد برای پیگیری ماجرا را چه می دانید؟
مساله مهم این است که دلایل و شواهد و مستندات محکمه پسند جمع آوری شود. ما می دانیم که حداقل سه هزار نفر اعدام شده اند و گاه آمار اعدامی ها تا 14 هزار نفر هم اعلام می شود. اما برای رسیدگی قضایی به پرونده باید هویت کشته شدگان، تاریخ بازداشت آنان و وابستگی سازمانی شان معلوم شود. باید مشخص شود که آیا آنها پیشتر حکم حبس داشته یا بلاتکلیف بوده اند؟ باید مشخص شود که در زمان محاکمه آیا از وکیل داشته اند یا از وکیل محروم بوده اند؟ تمام این ها را باید به صورت مستند همراه با استشهادیه ای از اعضای خانواده یا از افرادی که در جریان هستند و اطلاع دارند، جمع آوری کرد. فرض کنید که فردا دادگاهی در این رابطه برگزار شود و فرض کنید که شما به عنوان یک شاکی به دادگاه بروید و بگویید که برادر من را تیرباران کردند. اولین سوال قاضی این است که برای اثبات ادعای خود چه دلایلی دارید؟ بنابراین خانواده های قربانیان باید به این مساله توجه کنند و دلایل تایید کننده ادعایشان را به طور مستند جمع آوری کنند. مهم ترین مساله جمع آوری ادله وقوع چنین جنایت هولناکی است.
در حال حاضر هیچ دادگاهی نیست که به این جنایت رسیدگی کند اما چنانچه شورای امنیت سازمان ملل تصمیمی در این رابطه بگیرد، می تواند این جنایت را به عنوان جنایت ضد بشری به دادگاه ارجاع دهد؛چنان که برای فجایع حقوق بشری در بوسنی و رواندا نیز چنین دادگاهی تشکیل شد.
در همین جا باید تاکید کنم چین و روسیه به عنوان دو عضو دارای حق وتو در شورای امنیت از پشتیبانان و حامیان رژیم جمهوری اسلامی محسوب می شوند و می توان دریافت که چرا تمام معاملات بزرگ ایران با چین انجام می شود تا حدی که بیشترین منابع ما به این کشور در قبال اجناس بنجل و بی کیفیت آنها هزینه می شود. این در واقع هزینه ای است که دولت جمهوری اسلامی برای خرید رای چین در شورای امنیت سازمان ملل خرج می کند.
آیا تنها گزینه موجود فعلی برای پیگیری پرونده، طرح آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد است؟
در حال حاضر راه دیگری وجود ندارد اما رویه قضایی جهانی در جهتی است که نظام های باورمند به حقوق بشر و برخوردار از یک قوه قضاییه مستقل و قوی خود را برای رسیدگی به شکایت ها در این زمینه بیش از گذشته متعهد می دانند. در واقع این بستگی کامل به کشورها دارد که اجازه طرح دعوا برای قربانیان حقوق بشر در اقصی سایر نقاط دنیا و پیگیری قضایی متهمان را بدهند چنین شرایطی در برخی کشورها در حال تحقق است ولی من با قاطعیت نمی توانم بگویم که پیگیری پرونده قتل های 1367 از این طریق امکان دارد. تنها می توانم بگویم دنیا در سمت و سویی حرکت می کند که به قربانیان نقض حقوق بشر امکان دسترسی به عدالت در کشورهای دیگر را می دهد.
خانم عبادی! به طور کلی دو رویکرد انتقام جویی و بخشش را می توان در قبال بانیان اعدامها طرح کرد. شما کدام الگو را توصیه می کنید و قابل تحقق می دانید؟
به عنوان مقدمه باید بگویم که انتقام جویی مشکلی را حل نمی کند اما «ببخش» هم زمان و شرایط خاص خود را دارد. «ببخش» زمانی قابل طرح است که رژیم و سفاکان خون ریزی که چنین جنایاتی را مرتکب شده اند از قدرت کنار روند و دیگر امکان تکرار جنایت وجود نداشته باشد. آن موقع می توان راجع به شرایط بخشش صحبت کرد، ولی در شرایطی که مرتکبان جنایت در قدرت هستند و هر زمان که لازم باشد امکان تکرار جنایت را هم دارند، مساله بخشش اصلا منتفی است.
اجازه بدهید سوال آخر را با نگاهی معطوف به آینده بپرسیم. تصور می کنید در جغرافیای سیاسی-اجتماعی ایران فردا، ایران آزاد، نیروهای انسانی و آسیب دیدگان از این فاجعه می توانند به تعامل با هم بپردازند؟
چرا که نه؟ اما تعامل زمانی است که دموکراسی هم حاکم باشد. اگر قرار باشد کسی که زور گفته باز هم با زورگویی تقاضای بخشش کند، پذیرفتنی نیست. چنانچه در کشوری دموکراسی واقعی حاکم باشد و مردم مطمئن باشند که نمایندگان واقعی آنها بر اساس منافع ملی کشور را اداره می کنند خیلی طبیعی است که مردم برای گذشت گشاده دست خواهند بود.نمونه تاریخی چنین پدیده ای را در آفریقای جنوبی شاهد بودیم. سیاه پوستان زمانی سفیدپوستان زورگو و خشن را بخشیدند که آنها قدرت را به سیاهان واگذار کرده بودند. در ان زمان کسانی که در قدرت بودند با توافق عمومی به شیوه دموکراتیک راه حل هایی که کشور را از بحران و انتقام جویی بی مورد نجات می داد، جستجو کردند. اما تکرار می کنم تا زمانی که زورگویان قدرت را در دست دارند طرح مساله بخشش محلی از اعراب ندارد.
حکومت روایت خود را از ماجرا دارد و می گوید که اعدام زندانیان در واکنش به عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی جمهوری اسلامی و احتمال تبانی و شورش در زندان به قصد پیوستن به عملیات صورت گرفته است. شاهدان عینی یعنی کسانی که آن زمان در زندان بوده اند چنین روایتی را رد می کنند و بنابر زمینه های فکری و سیاسی خود بر دلایل دیگری انگشت می گذارند.
جرس با هدف برداشتن گامی جهت روشنگری و تحلیل وقایع آن دوره تاریک از تاریخ جمهوری اسلامی در پرونده ای ویژه به این موضوع پرداخته است. افراد مورد گفتگو از طیف های مختلف فکری و سیاسی گزینش شده اند تا امکان قضاوت پس از مقایسه نظرات متفاوت برای مخاطبان فراهم شود.
در این قسمت با" شیری عبادی" حقوقدان سرشناس ایرانی، رییس کانون مدافعان حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل در سال 2003 گفتگو کردیم. عبادی در این گفتگو علاوه بر طرح دیدگاهش درباره زمینه های بروز اعدام های 1367 بر مستند کردن همه اطلاعات ممکن درباره این فاجعه حقوق بشری تاکید ویژه دارد.
متن گفتگو با شیرین عبادی وکیل مدافع حقوق بشر را در زیر می خوانید.
خانم عبادی!مبتنی بر مجموعه مستندات و شواهد منتشر شده تاکنون، ارزیابی شما از دلایل اصلی وقوع این فاجعه انسانی چیست؟
وقتی حکومتی خودش را در ضعف می بیند و قدرت منطقش را از دست می دهد ،مرتکب خشونت می شود. این خشونت کور در سال 1367 منجر به اعدام تعداد زیادی از زندانیان سیاسی شد. آنها با یک سوال از زندانیان درباره این که آیا" سرِ موضع ات هستی یا نه؟" -یعنی بر عقیده ات مبنی بر مخالفت با جمهوری اسلامی باقی مانده ای یا خیر- برای زندانی حکم صادر می کردند. به محض این که زندانی می گفت که من هنوز به عقیده ام در مخالفت با جمهوری اسلامی مصمم هستم بلافاصله حکم اعدامش صادر می شد. این چیزی جز ضعف سیاسی و از دست رفتن پایگاه مردمی یک حکومت نیست.
مستحضر هستید که مقام های جمهوری اسلامی از عملیات مسلحانه سازمان مجاهدین خلق "فروغ جاویدان" به عنوان دلیل اعدام ها یاد می کنند. از نظر شما عملیات سازمان مجاهدینچه میزان در تصمیم حاکمیت سیاسی وقت برای اعدام فله ای مخالفان نقش داشت؟
ادعای حکومت درباره ارتباط دادن کشتار بی رحمانه سال 1367 با عملیات فروغ جاویدان از جهتی درست و از جهتی نادرست است. درست از این جهت که حمله مجاهدین باعث ترس و وحشت فراوانی در میان تصمیم گیران نظام جمهوری اسلامی شد. با توجه به تضعیف روز افزون پایگاه مردمی حکومت، آنها به طور کلی منطق سیاست را کنار گذاشتند و دست به کشتار زدند.من در این خصوص مایل هستم به تجربه شخصی خودم اشاره کنم.
"فواد" برادر شوهر من در سال 1360 هنگامی که فقط 17 سال داشت به جرم فروش چند روزنامه "مجاهد" دستگیر شد. او این روزنامه ها را زمانی فروخته بود که می شد آنها را روی دکه های روزنامه فروشی نیز پیدا کرد. در تفتیش منزل و تحقیقات بعدی هم هیچ ادله ای مبنی بر اثبات اتهام وابستگی او به مجاهدین یافت نشد. او نه در عملیات تروریستی شرکت کرده بود و نه در آتش زدن اماکن عمومی مشارکت داشت. اتهام او فقط فروش روزنامه " مجاهد" بود. به همین دلیل مدتی در زندان بدون محاکمه نگه داشته شد. بعد از بازجویی های فراوان هم نمی توانستند برای او حکم صادر کنند چرا که حکم او چیزی جز آزادی نبود. زمانی که آقای رجایی در انفجار هفتم تیر کشته می شود- رجایی پسر خاله مادر شوهرم بود- به سراغ فواد می روند تا واکنش او را نسبت به این مساله جویا شوند. فواد که بسیار صادق و راستگو بود در پاسخ به پیام تسلیت بازجو می گوید که ما سالهاست با ایشان رابطه ای نداشتیم و هیچ دلیلی ندارد که بخواهید به من تسلیت بگویید. بازجو به او می گوید: "پس من درست تشخیص داده بودم و تو حتما سوای روزنامه فروختن در فکر سرنگونی رژیم هم بودی." او را به همین دلیل در دادگاه به 20 سال حبس محکوم می کنند.
فواد 7 سال به شکل ناحق و ناروا بدون هیچ گناهی در زندان بود تا این که سال 1367 می رسد. در آن زمان، ملاقات ها را یک باره قطع می کنند و بعد از سه ماه که خبری از ملاقات نبود، روزی به برادر بزرگترش-همسر من- زنگ می زنند و وقتی او به زندان می رود، یک ساک به دست او می دهند و می گویند که فواد را تیرباران کردیم. همسر من علت تیرباران او را سوال می کند و می گوید که فکر نمی کنید اشتباه شده باشد؟ چون حکم او قطعی بود و 7 سال آن را هم گذرانده بود. به او می گویند که فواد با مجاهدینی که به ایران حمله کرده بودند، در ارتباط بوده است. این یک دروغ آشکار بود. برای این که او 7 سال در زندان بود و زیر نظر زندانبانهای سخت گیری چون لاجوردی اساسا امکانی برای ارتباط با خارج از زندان وجود نداشت.
متاسفانه او را مانند بسیاری دیگر بدون هیچ گناهی شهید کردند. از همه جالب تر این که به خانواده گفتند ما قبر فواد را تا یکسال نشان نمی دهیم. یک سال گذشت و بعد از یکسال وقتی خانواده اصرار کردند که باید محل دفن را نشان دهید، آنها ادرس قطعه ای را در بهشت زهرا به ما دادند که وقتی مراجعه کردیم، دیدیم که یک قطعه قدیمی است. قطعه متعلق به افرادی بود که مثلا سال 60-1359 فوت کرده بودند. من آنجا فهمیدم کسانی که تیرباران شده اند را در یک جای واحد دفن نکرده اند بلکه در لابلای قطعات قدیمی دفنشان کرده اند. از ما تعهد گرفتند که سنگ قبر را هم نباید عوض کنیم و همان سنگ کوچکی باشد که خودشان گذاشته بودند. من از سر کنجکاوی تمام آن قطعه را که نگاه کردم که ببینم از روی تاریخ تولد یا تاریخ فوت می توانم افرادی شبیه به فواد را پیدا کنم؟ 5 نفر در آن قطعه بودند که تاریخ فوتشان در همین دوره اعدام ها بود و همه آنها در زمان مرگ جوان بودند. از آنجا من متوجه شدم که جمهوری اسلامی برای آنکه کسی از ابعاد جنایتش آگاه نشود، کشته شدگان را در بین قطعات قدیمی جای داده است. البته این شیوه مربوط به اعدام شدگانِ مسلمان بود. افرادی که اعلام می کردند کمونیست یا آتئیست هستند، در گورستان خاوران و بدون هیچ تشریفات مذهبی دفن شده بودند. ظاهرا گورکن ها هم خودشان را موظف نمی دیدند که اجساد آنها را در محل جداگانه و با تشریفات مذهبی دفن کنند. بنابراین اینها را به صورت دسته جمعی در خاوران دفن کرده اند.
خانم عبادی! به مساله محرومیت خانواده ها از برگزاری مراسم سوگواری برای عزیزانشان اشاره کردید، باوجود گذشت بیش از بیست سال از فاجعه به نظر شما چرا تا این حد نسبت به این مساله حساسیت وجود دارد؟
علت حساسیت حکومت درباره خاوران این است که می خواهد مردم آن فاجعه را فراموش کنند. رژیم نمی خواهد که مردم بیاد بیاورند چه جنایتی اتفاق افتاد.
همانگونه که در جریان هستید، اعداد و ارقام و آمار مختلفی در مورد تعداد کشته شدگان منتشر شده،از نظر شما کدام آمار واقعی تر است؟
به عنوان یک حقوقدان باید بگویم آماری برای من قابل اعتماد است که صد درصد درست باشد و آن آمارِ حداقلی کشته شدگان است. در این که حداقل 3 هزار نفر ظرف یک هفته به جوخه های مرگ سپرده شدند هیچ شکی نیست. هر چند که گروه هایی تعداد قربانیان را تا 15 هزار نفر هم ذکر می کنند و شاید هم درست باشد اما من قدر متقین یعنی عددی که حتما درست است را در نظر می گیرم و آن حدود 3 هزار نفر است.
به نظر شما چرا فاجعه کشتارهای 1367 و مرگ دستکم 3 هزار زندانی در آن زمان واکنش چندانی را در داخل و حتی در مجامع جهانی برنیانگیخت؟
علت اصلی بازتاب نیافتن فاجعه، مساله سانسور در ایران،جو رعب و وحشت و مشکلات ناشی از 8 سال جنگ فرسایشی بود. مسلما اگر خدای ناکرده چنین اتفاقی در شرایط تکنولوژیکی امروز می افتاد، همه دنیا از آن خبردار می شدند و واکنش نشان می دادند اما فراموش نکنیم که در سال 1367 هیچ خبری از ماهواره، اینترنت و شبکه های اجتماعی مجازی نبود. منبع کسب اطلاع عمومی هم به روایت های شفاهی و دهان به دهان منحصر می شد. حتی در گزارشهای سازمان ملل هم این مساله آن طور که باید و شاید بازتاب نیافت،اما من همواره به بازماندگان این فاجعه دردناک می گویم که دنیا منحصر به ایران نیست و زمان هم تنها در اکنون خلاصه نمی شود. باید منتظر اجرای عدالت در آینده بود.
«فاجعه» اعدام ها سوگمندانه، به وقوع پیوسته است؛ اینک و حدود ربع قرن پس از آن رویدادها،شما به عنوان یک حقوق دان برجسته و آشنا به سازوکارهای طرح دعوا در مجامع بین المللی بهترین راهبرد برای پیگیری ماجرا را چه می دانید؟
مساله مهم این است که دلایل و شواهد و مستندات محکمه پسند جمع آوری شود. ما می دانیم که حداقل سه هزار نفر اعدام شده اند و گاه آمار اعدامی ها تا 14 هزار نفر هم اعلام می شود. اما برای رسیدگی قضایی به پرونده باید هویت کشته شدگان، تاریخ بازداشت آنان و وابستگی سازمانی شان معلوم شود. باید مشخص شود که آیا آنها پیشتر حکم حبس داشته یا بلاتکلیف بوده اند؟ باید مشخص شود که در زمان محاکمه آیا از وکیل داشته اند یا از وکیل محروم بوده اند؟ تمام این ها را باید به صورت مستند همراه با استشهادیه ای از اعضای خانواده یا از افرادی که در جریان هستند و اطلاع دارند، جمع آوری کرد. فرض کنید که فردا دادگاهی در این رابطه برگزار شود و فرض کنید که شما به عنوان یک شاکی به دادگاه بروید و بگویید که برادر من را تیرباران کردند. اولین سوال قاضی این است که برای اثبات ادعای خود چه دلایلی دارید؟ بنابراین خانواده های قربانیان باید به این مساله توجه کنند و دلایل تایید کننده ادعایشان را به طور مستند جمع آوری کنند. مهم ترین مساله جمع آوری ادله وقوع چنین جنایت هولناکی است.
در حال حاضر هیچ دادگاهی نیست که به این جنایت رسیدگی کند اما چنانچه شورای امنیت سازمان ملل تصمیمی در این رابطه بگیرد، می تواند این جنایت را به عنوان جنایت ضد بشری به دادگاه ارجاع دهد؛چنان که برای فجایع حقوق بشری در بوسنی و رواندا نیز چنین دادگاهی تشکیل شد.
در همین جا باید تاکید کنم چین و روسیه به عنوان دو عضو دارای حق وتو در شورای امنیت از پشتیبانان و حامیان رژیم جمهوری اسلامی محسوب می شوند و می توان دریافت که چرا تمام معاملات بزرگ ایران با چین انجام می شود تا حدی که بیشترین منابع ما به این کشور در قبال اجناس بنجل و بی کیفیت آنها هزینه می شود. این در واقع هزینه ای است که دولت جمهوری اسلامی برای خرید رای چین در شورای امنیت سازمان ملل خرج می کند.
آیا تنها گزینه موجود فعلی برای پیگیری پرونده، طرح آن در شورای امنیت سازمان ملل متحد است؟
در حال حاضر راه دیگری وجود ندارد اما رویه قضایی جهانی در جهتی است که نظام های باورمند به حقوق بشر و برخوردار از یک قوه قضاییه مستقل و قوی خود را برای رسیدگی به شکایت ها در این زمینه بیش از گذشته متعهد می دانند. در واقع این بستگی کامل به کشورها دارد که اجازه طرح دعوا برای قربانیان حقوق بشر در اقصی سایر نقاط دنیا و پیگیری قضایی متهمان را بدهند چنین شرایطی در برخی کشورها در حال تحقق است ولی من با قاطعیت نمی توانم بگویم که پیگیری پرونده قتل های 1367 از این طریق امکان دارد. تنها می توانم بگویم دنیا در سمت و سویی حرکت می کند که به قربانیان نقض حقوق بشر امکان دسترسی به عدالت در کشورهای دیگر را می دهد.
خانم عبادی! به طور کلی دو رویکرد انتقام جویی و بخشش را می توان در قبال بانیان اعدامها طرح کرد. شما کدام الگو را توصیه می کنید و قابل تحقق می دانید؟
به عنوان مقدمه باید بگویم که انتقام جویی مشکلی را حل نمی کند اما «ببخش» هم زمان و شرایط خاص خود را دارد. «ببخش» زمانی قابل طرح است که رژیم و سفاکان خون ریزی که چنین جنایاتی را مرتکب شده اند از قدرت کنار روند و دیگر امکان تکرار جنایت وجود نداشته باشد. آن موقع می توان راجع به شرایط بخشش صحبت کرد، ولی در شرایطی که مرتکبان جنایت در قدرت هستند و هر زمان که لازم باشد امکان تکرار جنایت را هم دارند، مساله بخشش اصلا منتفی است.
اجازه بدهید سوال آخر را با نگاهی معطوف به آینده بپرسیم. تصور می کنید در جغرافیای سیاسی-اجتماعی ایران فردا، ایران آزاد، نیروهای انسانی و آسیب دیدگان از این فاجعه می توانند به تعامل با هم بپردازند؟
چرا که نه؟ اما تعامل زمانی است که دموکراسی هم حاکم باشد. اگر قرار باشد کسی که زور گفته باز هم با زورگویی تقاضای بخشش کند، پذیرفتنی نیست. چنانچه در کشوری دموکراسی واقعی حاکم باشد و مردم مطمئن باشند که نمایندگان واقعی آنها بر اساس منافع ملی کشور را اداره می کنند خیلی طبیعی است که مردم برای گذشت گشاده دست خواهند بود.نمونه تاریخی چنین پدیده ای را در آفریقای جنوبی شاهد بودیم. سیاه پوستان زمانی سفیدپوستان زورگو و خشن را بخشیدند که آنها قدرت را به سیاهان واگذار کرده بودند. در ان زمان کسانی که در قدرت بودند با توافق عمومی به شیوه دموکراتیک راه حل هایی که کشور را از بحران و انتقام جویی بی مورد نجات می داد، جستجو کردند. اما تکرار می کنم تا زمانی که زورگویان قدرت را در دست دارند طرح مساله بخشش محلی از اعراب ندارد.