سکوتِ خانواده یوسفیان شکست: مرگ یک شهروند ایرانی بر اثر استنشاقِ گاز اشک آور
جرس: خانواده لطفعلی یوسفیان بعد از یک سال و نیم، سکوت خود را شکستند و طی یک مصاحبه با جرس خبر دادند؛ این کارمند ۵۶ ساله ایرانی، بر اثر استنشاقِ گاز اشک آورِ پرتاب شده در جریان اعتراضاتِ خیابانی، جانِ خود را از دست داد. لادنِ مصفایی همسر علی حسن پور از جان باختگان اعتراضات مردمی بعد از انتخابات مخدوش ۲۲ خرداد در گفتگو با جرس به نسبت فامیلیِ آقای لطفعلی یوسفیان با همسر خود اشاره می کند و در عین حال تاکید می کند که کشته شدگانِ حوادثِ بعد از انتخابات تنها محدود به کسانی نیستند که از آنان در رسانه ها نام برده شده است بلکه کسانی هستند که در سکوت خبری قربانی شده اند.
همسر این شهیدِ ۲۵ خرداد که پیش از این چندین بار در مورد وضعیتِ پرونده همسرِ خود از طریقِ رسانه ها اطلاع رسانی کرده و از مسوولانِ کشور خواسته بود تا قاتلِ همسرش را شناسایی و معرفی کنند، اینبار در مورد نحوه ی جان باختنِ آقای لطفعلی یوسفیان یکی از بستگانِ نزدیکِ آقای حسن پور می گوید: در جریان اعتراضاتِ خیابانیِ سال ۸۸ آقای یوسفیان در اثر استنشاقِ گاز اشک آوربه بیمارستان منتقل شد و در نهایت پس از چندین روز بستری و مراقبت ویژه، در همان بیمارستان جان باخت.
آرش یوسیفان فرزند لطفعلی یوسفیان نیز در مصاحبه ای با جرس دلیلِ سکوتِ خانواده خود را وضیعتِ حاکم بر فضای کشور در روزهای اعتراض به نتایجِ انتخابات اعلام می کند و می گوید: حتی مسوولان بیمارستان ابن سینا هم برای اینکه خانواده ما دچار مشکل نشود، همان زمان به ما گفتند: ما علت فوت پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام می کنیم، چرا که در غیر این صورت ممکن است جسد را به خانواده تحویل ندهند و دردسر های بعد آغاز شود. ولی دردسر از همان زمانی آغاز شد که پدر من بدون اینکه هیچ نقشی در راهپیمایی داشته باشد قربانیِ بی مسولیتی کسانی شد که برای خاموش کردنِ اعتراضاتِ مردم از گاز های اشک آوری استفاده کردند که موجب مرگِ پدرم شد و پزشکان هم گفتند که متاسفانه کاری از دست شان بر نمی آمد...
خبرگزاری فارس و ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران در همین دو سال اخیر بارها از طریقِ پخش تصاویری از یک کودکِ بحرینی که در اثر استنشاق گاز اشک آور جان با خته بود، اعتراض می کردند که چرا مأموران امنيتيِ بحرين براي مقابله با تظاهر كنندگان علاوه بر استفاده از سلاحهاي گرم، از گازهاي اشك آور شيميايي نيز بهره ميبرند كه باعث خفگي و حتي كشته شدن افراد ميشود.
همچنین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته بارها خبری را پخش می کرد که نشان می داد یک زن فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور پرتاب شده از سوی پلیس اسرائیل در جریان تظاهرات علیه دیوار حائل، جان خود را از دست داده است.
این اخبار در حالی منتشر می شد که مخالفان دولت جمهوری اسلامیِ ایران نیز بارها خبر داده بودند؛ در جریان راهپیمایی های خیابانی معترضانِ ایرانی نیز ماموران امنیتی از گازهای اشک آوری استفاده می کردند که اين گازها عوارضي همانند عوارض استنشاق گازهاي شيميايي را دارد و موجب خفگی می شود اما رسانه های رسمی دولت در این باره سکوت کردند .
جرس با آرش یوسفیان تنها فرزندِ پسرِ لطفعلی یوسفیان در مورد ماجرای جان باختن پدر وی در بیمارستان ابن سینا که به گفته این خانواده به دلیل استنشاق گاز اشک آور بوده است، گفتگویی انجام داده است که در پی می آید:
آقای یوسفیان، قبل از ورود به پرسش های اصلی ممکن است بفرمایید با توجه به اینکه پدر شما در تیر ماه ۸۸ و دقیقا در آغاز روزهای اعتراض به انتخابات جان خود را در بیمارستان از دست دادند، چرا تا کنون سکوت کرده اید ؟
فکر می کنم پاسخ به این پرسش شما را خیلی ها که در ایران زندگی می کنند و از نزدیک روزهای درگیری را به یاد می آورند می دانند. پدر من کارمندی بود که در رده معاونت هم در سازمان های مختلف از جمله سازمان کشاورزی همین کشور به مردم خدمت کرده بود، روزهایی که بر اثر استنشاقِ گاز اشک آور دچارمشکل تنگیِ نفس شده بود و ما او را به بیمارستان منتقل کردیم، روزهایی بود که نگران بودیم افشای این واقعیت زندگیِ پدری که به تازگی همسرش را هم از دست داده بود را دستخوشِ مشکلاتِ جدی تر کند. پدرم آدم ساده ای بود که سرش به زندگی خودش بود و اصلا به سیاست کاری نداشت، وارد هیچ دسته و گروهی هم نشده بود، در روزهای اعتراض هم از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود به همراه یکی از همکارانش به خانه بر می گشت که این اتفاق برایش افتاد. پدرم بعد از مرگ مادرم خیلی سختی کشید ما نمی خواستیم مشکلی برایش درست کنیم. حتی خود مسوولانِ بیمارستان هم به ما گفتند اعلام اینکه ایشان به واسطه استنشاق گاز اشک آور جان باخته است ممکن است مسکل درست کند، برای همین سکوت کردیم .
آیا پدرِ شما پیش از این اتفاق از سالم بود؟
مدارک چکاب کامل پزشکیِ پدرم تا پیش از استنشاق گاز اشک آور نشان می دهد که او سالم بود. پدرم عادت داشت همیشه چکابِ کامل انجام می داد، او حتی از من که فرزندش هستم سالم تر و قوی تر بود ولی بعد از آن اتفاق واقعا دچار مشکل شد. هرگاه چهره اش به یادم می آید که در روزهای آخر از نفس تنگی روی زمین می نشست نمی توانم به این سکوت ادامه دهم تا شاید صدای من توسط مسولان شنیده شود و هیچ گاه برای مقابله با اعتراض های مردمی که در هر کشوری هم ممکن است رخ دهد از چنین گازهایی استفاده نکنند و در نظر داشته باشند که مردم معمولی هم در همان اطراف درگیری ها سکونت دارند، رفت و آمد دارند که ممکن است به همین شکل مظلومانه قربانی شوند.
پس پدر شما در واقع برای شرکت در راهپیمایی هم به خیابان نرفته بود؟
دقیقا، همانطور که گفتم ایشان یک کارمند بودند که محل کارشان نزدیکی محل درگیرها و اعتراضات خیابانی بود. یعنی اگر هم برای اعتراض شرکت کرده بود و به همین دلیل جان می داد شاید موضوع فرق می کرد ولی پدرم به هیچ وجه وابسته به هیچ جریان سیاسی نبود. اما در انتخابات سال ۸۸ برای اولین بار شرکت کرد و مثل خیلی از مردم دیگر او هم به یک نامزد انتخابات رای داده بود. در شب انتخابات من خبر را اشتباهی متوجه شده بودم و به او گفته بودم بالاخره کاندیدایی که به او رای دادی پیروز شد، او خیلی خوشحال شد و گفت خب معلوم بود با این همه میزان مشارکت چه کسی پیروز می شود اما صبح روزِ بعد از انتخابات وقتی نتیجه را از تلویزیون شنید بسیار به او شوک وارد شد و تعجب کرده بود.
حالا ممکن است برگردیم به روز واقعه و برایمان توضیح دهید که دقیقا در کدام یک از خیابان های تهران و چگونه این اتفاق رخ داد؟
شهر اوضاعِ به هم ریخته ای داشت. پدرم ماشین مرا با خودش برده بود و هنگام بازگشت از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود، میان شلوغی و ترافیک مجبور به توقف شدند. او همراه یکی از همکارانش بود که ناچار شدند در گوشه ای ماشین را پارک کنند، ناگهان می بینند که ماموران برای پراکنده کردن جمعیت گاز اشک آور پرتاب کردند. گاز وارد ماشین آنها می شود و در فضای بسته ی ماشین این گاز می پیچد و آنها ناگزیر می شوند برای دقایقی پیاده شوند . حال پدرم خیلی بد می شود و در آن شرایط به او آب آشامیدنی می رسانند که فکر می کنم شرایط شان بدتر می شود. پدرم ۵۶ ساله بود و هیچ مشکل و بیماری تا پیش از آن نداشت. اما آن روز وقتی به خانه برگشت دیگر حالش به روزهای قبل از آن اتفاق بر نگشت. نفس کشیدن برایش چنان سخت شده بود که من چند روزی به محل کارم نرفتم و در خانه ماندم تا از او مراقبت کنم. خودش هم می گفت از خانه بیرون نرو نمی دانم چه اتفاقی ممکن است برای من بیافتد. گاهی وقت ها از شدت نفس تنگی روی زمین می نشست، به خودش می پیچید و اصلا نمی توانست تکان بخورد.
وقتی شرایط پدر را دیدید او را به کدام بیمارستان منتقل کردید؟
روزهای خیلی شلوغی بود اما من با دیدن وضعیت پدر نگران شده بودم و بعد از سه روز او را به بیمارستان ابن سینا واقع در صادقیه ی تهران منتقل کردم چون دیگر در خانه کاری از دست مان بر نمی آمد و اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم.
آیا پزشکان تشخیص دادند که علت نفس تنگی های سخت ِ پدر شما و بی طاقت شدن او برای چیست؟
حقیقت اش این است که اول نگران بودم که دلیل را بگویم، معلوم بود که مواد شیمایی در اثر استنشاق گاز در بدن پدرم هست. ولی پدرم که جبهه نرفته بود تا دلیلش را مثلا اثرات مواد شیمایی دوران جنگ اعلام کنیم. از طرفی بعد می دیدم پرونده کاری و زندگی پدرم شفاف است و اگر دلیلش را هم بگوییم مشکلی پش نخواهد آمد یعنی پدرم نه مجاهد بود، نه انقلابی بود، نه جنگجو بود و نه وابستگی به جریاناتی داشت که اگر جریان گاز اشک آور را بگوییم برایش مشکلی پیش بیاید. برای همین حقیقت را به پزشکان گفتیم. یادم هست وقتی یکی از پزشکان به پدرم گفت شما چه تحملی داشیتد که سه روز با این وضعیت در خانه ماندید من خیلی تعجب کردم چون هیچ وقت فکر نمی کردم که گاز اشک آور چنین اثراتی داشته باشد که حتی پزشکان هم تحملش را سخت بدانند.
پدرتان کارمند بود آیا بستری شدن در بیمارستان و دلیل آن را همان زمان به محل کار او هم اطلاع دادید؟ یعنی آیا دوستان و همکارن ا و می دانستند که چه اتفاقی رخ داد؟
من خودم همان زمان به محل کارشان اطلاع دادم و گفتم پدرم در بیمارستان بستری است و نمی تواند در محل کار خود حاضر شود. از طرفی یکی از دوستان شان هم که خودش همان روزِ درگیری همراه پدرم بود و در جریانِ اتفاقی که افتاد هم قرار داشت. تمام خانواده و فامیل ما هم موضوع را می دانستند.
با این توصیف چرا دلیلِ فوت پدرتان را در بیمارستان چیزِ دیگری اعلام کردند؟
به من شوک وارد شده بود که به همین سادگی یک انسان جانش را به خاطر گاز اشک آور از دست داد، با همان حالت شوک و نگرانی به بیمارستان رفتم ومسوولان و پزشکان بیمارستان به من گفتند، بزرگترین کمکی که ما می توانیم در این اوضاع به شما بکنیم این است که دلیلِ فوتِ پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام کنیم . آنها می گفتند اگر دلیل اصلی را بنویسیم به این زودی ها جسد را به شما تحویل نخواهند داد و دردسرهای بعدی شروع خواهد شد.
و شما نظرِ بیمارستان را پذیرفتید؟
من تنها پسر خانواده هستم، یک خواهر هم دارم که ازدواج نکرده بود، خواهر دیگرم هم به تازگی ازدواج کرده بود، مادرمان را هم تازه یک سال قبل از جان باختنِ پدرمان از دست داده بودیم، پدرم نه کار سیاسی کرده بود و نه وابستگی به هیچ جریانی داشت، ناگهان با اتفاقی مواجه شدیم که اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم. از طرفی فکر می کردیم نظری که بیمارستان به ما گفته است در واقع نوعی لطف است به ما تا وارد یک مشکلِ جدی نشویم برای همین ما هم پذیرفتیم تا از آن شوک نجات پیدا کنیم و همچنین پدرمان را که واقعا بی گناه و بدون هیچ دلیلی جان داده بود با آرامش به خاک بسپاریم. قبلش فکر می کردیم پدرمان به سلامت از بیمارستان مرخص خواهد شد، ساعت هشت صبح وقتی از بیمارستان به من زنگ زدند و گفتند پدر شما فوت کرده است حتی خود من هم باورم نمی شد. تا زمانی که مراسم تدفینِ پدرم برگزار نشده بود ما هیچ کدام مان باورمان نمی شد که همه چیز تمام شد و گازهای شیمیایی که استفاده کرده بودند داشت پدرمان را از درون نابود می کرد و در نهایت موجبِ از دست دادن جانش شد...
بای مراسم تدفین هم طبیعتا چون کسی دلیلِ فوت ایشان را نمی دانست مشکلی پیش نیامد، درست است؟
برای مراسم تدفین همه آمده بودند، به آن دوست پدرم که همراهش در روز درگیری بود هم واقعا شوک وارد شده بود، می دانست که پدرم آدم با انرژی، سالم و کشتی گیر بود... کل خانواده ما، اطرافیان و آشنایان همه می دانستند برای پدرم چه اتفاقی افتاده است همه در مراسم تدفین آمدند و چون کسی دلیلش را نمی دانست، پس مشکلی هم پیش نیامد و پدرم مظلومانه به خاک سپرده شد.
الان دیگر نگرانی های روزهای اول که به آن اشاره کردید را ندارید؟ یعنی نگران نیستید که بازگو کردن این مسئله احیانا مشکلی به وجود آورد؟
نه چون دارم حقیقتی را می گویم تا مسوولان امر به این مسئله توجه کنند و به خاطر داشته باشند اینگونه اعتراض های مردمی ممکن است در هر کشوری پیش بیاید اما این راهش نیست که با گازهایی شیمیایی اینطوری آدم کشی رخ دهد که واقعا زندگی یک خانواده را نابود کند. من خودم در روزهای آخری که پدرم در بیمارستان بستری بود به دنبال تدارک عروسی ام بودم و پدرم بارها می گفت از بیمارستان که مرخص شوم زودتر این عروسی را برگزار می کنیم چون حالم اصلا خوب نیست و نمی دانم چه اتفاقی رخ می دهد. پدرم می گفت بزرگترین آرزوی من این است که در عروسی تنها پسرم باشم. حالا هم که سکوتم را شکستم به این دلیل است که دلم می خواهد مسوولان بدانند برای زندگی شهروندان معمولی چه مشکلاتی به جود می آورد همین گازهای اشک آوری که برای کنترل راهپیمایی ها استفاده شد... شاید باید بشنوند برای من به عنوان یک جوان و شهروند این کشور، بعد از پدرم چه اتفاقی افتاد. بزرگترین ناراحتیِ من این است که پدرم در روز عروسی بالای سرم نبود، پدری که همه آرزویش همین بود که در مراسم عروسی تنها فرزندش باشد به چه جرمی و به چه گناهی از برآورده شدن ساده ترین آرزویش محروم ماند؟ ....
آیا حرفی برای مسولان بیمارستان ابن سینا هم دارید و یا اساسا قصد پیگیری قضایی هم دارید؟
تصور خودم هنوز این است که در آن روزهای درگیری و اضطراب، پزشکان بیمارستانِ ابن سینا چون مظلومیت و آرامش پدرم را از نزدیک دیده بودند نیت شان خیر بود و می خواستند ما جسد پدرم را بدون هیچ مشکلی تحویل بگیریم، برای همین شاید واقعا قصد کمک به ما را داشته اند تا پدرم و ما بیش از این آسیب نبینیم...من هر کاری کنم دیگر پدرم زنده نمی شود اما اگر این مسئله تا همیشه توی دلم می ماند و سکوت می کردم، تا همیشه تحت فشار و ناراحتی روحی بودم، خودم را نمی بخشیدم اگر نمی گفتم که پدرم چه مظلومانه و چقدر آسان جلوی چشم های ما بدونِ هیچ گناهی جان داد...
همسر این شهیدِ ۲۵ خرداد که پیش از این چندین بار در مورد وضعیتِ پرونده همسرِ خود از طریقِ رسانه ها اطلاع رسانی کرده و از مسوولانِ کشور خواسته بود تا قاتلِ همسرش را شناسایی و معرفی کنند، اینبار در مورد نحوه ی جان باختنِ آقای لطفعلی یوسفیان یکی از بستگانِ نزدیکِ آقای حسن پور می گوید: در جریان اعتراضاتِ خیابانیِ سال ۸۸ آقای یوسفیان در اثر استنشاقِ گاز اشک آوربه بیمارستان منتقل شد و در نهایت پس از چندین روز بستری و مراقبت ویژه، در همان بیمارستان جان باخت.
آرش یوسیفان فرزند لطفعلی یوسفیان نیز در مصاحبه ای با جرس دلیلِ سکوتِ خانواده خود را وضیعتِ حاکم بر فضای کشور در روزهای اعتراض به نتایجِ انتخابات اعلام می کند و می گوید: حتی مسوولان بیمارستان ابن سینا هم برای اینکه خانواده ما دچار مشکل نشود، همان زمان به ما گفتند: ما علت فوت پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام می کنیم، چرا که در غیر این صورت ممکن است جسد را به خانواده تحویل ندهند و دردسر های بعد آغاز شود. ولی دردسر از همان زمانی آغاز شد که پدر من بدون اینکه هیچ نقشی در راهپیمایی داشته باشد قربانیِ بی مسولیتی کسانی شد که برای خاموش کردنِ اعتراضاتِ مردم از گاز های اشک آوری استفاده کردند که موجب مرگِ پدرم شد و پزشکان هم گفتند که متاسفانه کاری از دست شان بر نمی آمد...
خبرگزاری فارس و ایرنا خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی ایران در همین دو سال اخیر بارها از طریقِ پخش تصاویری از یک کودکِ بحرینی که در اثر استنشاق گاز اشک آور جان با خته بود، اعتراض می کردند که چرا مأموران امنيتيِ بحرين براي مقابله با تظاهر كنندگان علاوه بر استفاده از سلاحهاي گرم، از گازهاي اشك آور شيميايي نيز بهره ميبرند كه باعث خفگي و حتي كشته شدن افراد ميشود.
همچنین صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در سال گذشته بارها خبری را پخش می کرد که نشان می داد یک زن فلسطینی بر اثر استنشاق گاز اشک آور پرتاب شده از سوی پلیس اسرائیل در جریان تظاهرات علیه دیوار حائل، جان خود را از دست داده است.
این اخبار در حالی منتشر می شد که مخالفان دولت جمهوری اسلامیِ ایران نیز بارها خبر داده بودند؛ در جریان راهپیمایی های خیابانی معترضانِ ایرانی نیز ماموران امنیتی از گازهای اشک آوری استفاده می کردند که اين گازها عوارضي همانند عوارض استنشاق گازهاي شيميايي را دارد و موجب خفگی می شود اما رسانه های رسمی دولت در این باره سکوت کردند .
جرس با آرش یوسفیان تنها فرزندِ پسرِ لطفعلی یوسفیان در مورد ماجرای جان باختن پدر وی در بیمارستان ابن سینا که به گفته این خانواده به دلیل استنشاق گاز اشک آور بوده است، گفتگویی انجام داده است که در پی می آید:
آقای یوسفیان، قبل از ورود به پرسش های اصلی ممکن است بفرمایید با توجه به اینکه پدر شما در تیر ماه ۸۸ و دقیقا در آغاز روزهای اعتراض به انتخابات جان خود را در بیمارستان از دست دادند، چرا تا کنون سکوت کرده اید ؟
فکر می کنم پاسخ به این پرسش شما را خیلی ها که در ایران زندگی می کنند و از نزدیک روزهای درگیری را به یاد می آورند می دانند. پدر من کارمندی بود که در رده معاونت هم در سازمان های مختلف از جمله سازمان کشاورزی همین کشور به مردم خدمت کرده بود، روزهایی که بر اثر استنشاقِ گاز اشک آور دچارمشکل تنگیِ نفس شده بود و ما او را به بیمارستان منتقل کردیم، روزهایی بود که نگران بودیم افشای این واقعیت زندگیِ پدری که به تازگی همسرش را هم از دست داده بود را دستخوشِ مشکلاتِ جدی تر کند. پدرم آدم ساده ای بود که سرش به زندگی خودش بود و اصلا به سیاست کاری نداشت، وارد هیچ دسته و گروهی هم نشده بود، در روزهای اعتراض هم از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود به همراه یکی از همکارانش به خانه بر می گشت که این اتفاق برایش افتاد. پدرم بعد از مرگ مادرم خیلی سختی کشید ما نمی خواستیم مشکلی برایش درست کنیم. حتی خود مسوولانِ بیمارستان هم به ما گفتند اعلام اینکه ایشان به واسطه استنشاق گاز اشک آور جان باخته است ممکن است مسکل درست کند، برای همین سکوت کردیم .
آیا پدرِ شما پیش از این اتفاق از سالم بود؟
مدارک چکاب کامل پزشکیِ پدرم تا پیش از استنشاق گاز اشک آور نشان می دهد که او سالم بود. پدرم عادت داشت همیشه چکابِ کامل انجام می داد، او حتی از من که فرزندش هستم سالم تر و قوی تر بود ولی بعد از آن اتفاق واقعا دچار مشکل شد. هرگاه چهره اش به یادم می آید که در روزهای آخر از نفس تنگی روی زمین می نشست نمی توانم به این سکوت ادامه دهم تا شاید صدای من توسط مسولان شنیده شود و هیچ گاه برای مقابله با اعتراض های مردمی که در هر کشوری هم ممکن است رخ دهد از چنین گازهایی استفاده نکنند و در نظر داشته باشند که مردم معمولی هم در همان اطراف درگیری ها سکونت دارند، رفت و آمد دارند که ممکن است به همین شکل مظلومانه قربانی شوند.
پس پدر شما در واقع برای شرکت در راهپیمایی هم به خیابان نرفته بود؟
دقیقا، همانطور که گفتم ایشان یک کارمند بودند که محل کارشان نزدیکی محل درگیرها و اعتراضات خیابانی بود. یعنی اگر هم برای اعتراض شرکت کرده بود و به همین دلیل جان می داد شاید موضوع فرق می کرد ولی پدرم به هیچ وجه وابسته به هیچ جریان سیاسی نبود. اما در انتخابات سال ۸۸ برای اولین بار شرکت کرد و مثل خیلی از مردم دیگر او هم به یک نامزد انتخابات رای داده بود. در شب انتخابات من خبر را اشتباهی متوجه شده بودم و به او گفته بودم بالاخره کاندیدایی که به او رای دادی پیروز شد، او خیلی خوشحال شد و گفت خب معلوم بود با این همه میزان مشارکت چه کسی پیروز می شود اما صبح روزِ بعد از انتخابات وقتی نتیجه را از تلویزیون شنید بسیار به او شوک وارد شد و تعجب کرده بود.
حالا ممکن است برگردیم به روز واقعه و برایمان توضیح دهید که دقیقا در کدام یک از خیابان های تهران و چگونه این اتفاق رخ داد؟
شهر اوضاعِ به هم ریخته ای داشت. پدرم ماشین مرا با خودش برده بود و هنگام بازگشت از محل کارش که حوالی خیابان آزادی بود، میان شلوغی و ترافیک مجبور به توقف شدند. او همراه یکی از همکارانش بود که ناچار شدند در گوشه ای ماشین را پارک کنند، ناگهان می بینند که ماموران برای پراکنده کردن جمعیت گاز اشک آور پرتاب کردند. گاز وارد ماشین آنها می شود و در فضای بسته ی ماشین این گاز می پیچد و آنها ناگزیر می شوند برای دقایقی پیاده شوند . حال پدرم خیلی بد می شود و در آن شرایط به او آب آشامیدنی می رسانند که فکر می کنم شرایط شان بدتر می شود. پدرم ۵۶ ساله بود و هیچ مشکل و بیماری تا پیش از آن نداشت. اما آن روز وقتی به خانه برگشت دیگر حالش به روزهای قبل از آن اتفاق بر نگشت. نفس کشیدن برایش چنان سخت شده بود که من چند روزی به محل کارم نرفتم و در خانه ماندم تا از او مراقبت کنم. خودش هم می گفت از خانه بیرون نرو نمی دانم چه اتفاقی ممکن است برای من بیافتد. گاهی وقت ها از شدت نفس تنگی روی زمین می نشست، به خودش می پیچید و اصلا نمی توانست تکان بخورد.
وقتی شرایط پدر را دیدید او را به کدام بیمارستان منتقل کردید؟
روزهای خیلی شلوغی بود اما من با دیدن وضعیت پدر نگران شده بودم و بعد از سه روز او را به بیمارستان ابن سینا واقع در صادقیه ی تهران منتقل کردم چون دیگر در خانه کاری از دست مان بر نمی آمد و اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم.
آیا پزشکان تشخیص دادند که علت نفس تنگی های سخت ِ پدر شما و بی طاقت شدن او برای چیست؟
حقیقت اش این است که اول نگران بودم که دلیل را بگویم، معلوم بود که مواد شیمایی در اثر استنشاق گاز در بدن پدرم هست. ولی پدرم که جبهه نرفته بود تا دلیلش را مثلا اثرات مواد شیمایی دوران جنگ اعلام کنیم. از طرفی بعد می دیدم پرونده کاری و زندگی پدرم شفاف است و اگر دلیلش را هم بگوییم مشکلی پش نخواهد آمد یعنی پدرم نه مجاهد بود، نه انقلابی بود، نه جنگجو بود و نه وابستگی به جریاناتی داشت که اگر جریان گاز اشک آور را بگوییم برایش مشکلی پیش بیاید. برای همین حقیقت را به پزشکان گفتیم. یادم هست وقتی یکی از پزشکان به پدرم گفت شما چه تحملی داشیتد که سه روز با این وضعیت در خانه ماندید من خیلی تعجب کردم چون هیچ وقت فکر نمی کردم که گاز اشک آور چنین اثراتی داشته باشد که حتی پزشکان هم تحملش را سخت بدانند.
پدرتان کارمند بود آیا بستری شدن در بیمارستان و دلیل آن را همان زمان به محل کار او هم اطلاع دادید؟ یعنی آیا دوستان و همکارن ا و می دانستند که چه اتفاقی رخ داد؟
من خودم همان زمان به محل کارشان اطلاع دادم و گفتم پدرم در بیمارستان بستری است و نمی تواند در محل کار خود حاضر شود. از طرفی یکی از دوستان شان هم که خودش همان روزِ درگیری همراه پدرم بود و در جریانِ اتفاقی که افتاد هم قرار داشت. تمام خانواده و فامیل ما هم موضوع را می دانستند.
با این توصیف چرا دلیلِ فوت پدرتان را در بیمارستان چیزِ دیگری اعلام کردند؟
به من شوک وارد شده بود که به همین سادگی یک انسان جانش را به خاطر گاز اشک آور از دست داد، با همان حالت شوک و نگرانی به بیمارستان رفتم ومسوولان و پزشکان بیمارستان به من گفتند، بزرگترین کمکی که ما می توانیم در این اوضاع به شما بکنیم این است که دلیلِ فوتِ پدرتان را «ایستِ قلبی» اعلام کنیم . آنها می گفتند اگر دلیل اصلی را بنویسیم به این زودی ها جسد را به شما تحویل نخواهند داد و دردسرهای بعدی شروع خواهد شد.
و شما نظرِ بیمارستان را پذیرفتید؟
من تنها پسر خانواده هستم، یک خواهر هم دارم که ازدواج نکرده بود، خواهر دیگرم هم به تازگی ازدواج کرده بود، مادرمان را هم تازه یک سال قبل از جان باختنِ پدرمان از دست داده بودیم، پدرم نه کار سیاسی کرده بود و نه وابستگی به هیچ جریانی داشت، ناگهان با اتفاقی مواجه شدیم که اصلا نمی دانستیم چه باید بکنیم. از طرفی فکر می کردیم نظری که بیمارستان به ما گفته است در واقع نوعی لطف است به ما تا وارد یک مشکلِ جدی نشویم برای همین ما هم پذیرفتیم تا از آن شوک نجات پیدا کنیم و همچنین پدرمان را که واقعا بی گناه و بدون هیچ دلیلی جان داده بود با آرامش به خاک بسپاریم. قبلش فکر می کردیم پدرمان به سلامت از بیمارستان مرخص خواهد شد، ساعت هشت صبح وقتی از بیمارستان به من زنگ زدند و گفتند پدر شما فوت کرده است حتی خود من هم باورم نمی شد. تا زمانی که مراسم تدفینِ پدرم برگزار نشده بود ما هیچ کدام مان باورمان نمی شد که همه چیز تمام شد و گازهای شیمیایی که استفاده کرده بودند داشت پدرمان را از درون نابود می کرد و در نهایت موجبِ از دست دادن جانش شد...
بای مراسم تدفین هم طبیعتا چون کسی دلیلِ فوت ایشان را نمی دانست مشکلی پیش نیامد، درست است؟
برای مراسم تدفین همه آمده بودند، به آن دوست پدرم که همراهش در روز درگیری بود هم واقعا شوک وارد شده بود، می دانست که پدرم آدم با انرژی، سالم و کشتی گیر بود... کل خانواده ما، اطرافیان و آشنایان همه می دانستند برای پدرم چه اتفاقی افتاده است همه در مراسم تدفین آمدند و چون کسی دلیلش را نمی دانست، پس مشکلی هم پیش نیامد و پدرم مظلومانه به خاک سپرده شد.
الان دیگر نگرانی های روزهای اول که به آن اشاره کردید را ندارید؟ یعنی نگران نیستید که بازگو کردن این مسئله احیانا مشکلی به وجود آورد؟
نه چون دارم حقیقتی را می گویم تا مسوولان امر به این مسئله توجه کنند و به خاطر داشته باشند اینگونه اعتراض های مردمی ممکن است در هر کشوری پیش بیاید اما این راهش نیست که با گازهایی شیمیایی اینطوری آدم کشی رخ دهد که واقعا زندگی یک خانواده را نابود کند. من خودم در روزهای آخری که پدرم در بیمارستان بستری بود به دنبال تدارک عروسی ام بودم و پدرم بارها می گفت از بیمارستان که مرخص شوم زودتر این عروسی را برگزار می کنیم چون حالم اصلا خوب نیست و نمی دانم چه اتفاقی رخ می دهد. پدرم می گفت بزرگترین آرزوی من این است که در عروسی تنها پسرم باشم. حالا هم که سکوتم را شکستم به این دلیل است که دلم می خواهد مسوولان بدانند برای زندگی شهروندان معمولی چه مشکلاتی به جود می آورد همین گازهای اشک آوری که برای کنترل راهپیمایی ها استفاده شد... شاید باید بشنوند برای من به عنوان یک جوان و شهروند این کشور، بعد از پدرم چه اتفاقی افتاد. بزرگترین ناراحتیِ من این است که پدرم در روز عروسی بالای سرم نبود، پدری که همه آرزویش همین بود که در مراسم عروسی تنها فرزندش باشد به چه جرمی و به چه گناهی از برآورده شدن ساده ترین آرزویش محروم ماند؟ ....
آیا حرفی برای مسولان بیمارستان ابن سینا هم دارید و یا اساسا قصد پیگیری قضایی هم دارید؟
تصور خودم هنوز این است که در آن روزهای درگیری و اضطراب، پزشکان بیمارستانِ ابن سینا چون مظلومیت و آرامش پدرم را از نزدیک دیده بودند نیت شان خیر بود و می خواستند ما جسد پدرم را بدون هیچ مشکلی تحویل بگیریم، برای همین شاید واقعا قصد کمک به ما را داشته اند تا پدرم و ما بیش از این آسیب نبینیم...من هر کاری کنم دیگر پدرم زنده نمی شود اما اگر این مسئله تا همیشه توی دلم می ماند و سکوت می کردم، تا همیشه تحت فشار و ناراحتی روحی بودم، خودم را نمی بخشیدم اگر نمی گفتم که پدرم چه مظلومانه و چقدر آسان جلوی چشم های ما بدونِ هیچ گناهی جان داد...
زمین سوخته و بذزهایی که باید کاشت
کلمه- گروه سیاسی: این روزها ایران ما، ایامی سخت شگفت را می گذراند. مدعیان دیروز بصیرت، امروز کام بر بسته اند و از بی بصیرتی خود در حیرتند، همان ها که همه تریبون ها و رسانه هایی که قرار بود سیمای شعور بالای مردم این سرزمین دارای فرهنگ و تمدن دیرینه باشد را به خدمت گرفتند تا به دیگران اثبات کنند که تنها زمامداران زر و زور و تزویرمدارند که دارای بصیرتند و دیگران در وادی های پیچ در پیچ جهل و گمراهی سرگردان. همان ها که بر یاران دیروز زبان به شماتت گشودند که چگونه خواسته و ناخواسته بازیچه دست دشمنان ملک و دین شده اند. همان ها که لشگری از فرصت طلبان دون مایه را برانگیختند تا با برپایی دوره های بصیرت افزایی، هم چند روزی بر عمر صندلی قدرتی که آفتابش بر لب بام است بیفزایند و هم جیب های بی انتهای خود را پر کنند.
این روزها اما، کوس رسوایی مدعیان بصیرت در میان عوام و خواص پرطنین تر از آن است که اجازه دهد راه چاره ای پیش پای اقتدارگرایان بی اعتبار گشوده شود. این روزها بازیگران و کارگردانان کارناوال های نهم دی( همان ها که پیش از آن کارناوال ها از عاشورا ساخته بودند) در تلاشی بلیغ برای تبرئه خود و یافتن مقصرند: یکی به دنبال باطل السحر می گردد تا محبوب دیروز و مغضوب امروز را غسل تعمید دهد، دیگری به زیرپا گذاشتن اصول و اصولگرای اش به بهانه ضرورت از میدان بدر کردن حریف توانا اعتراف می کند، و آن دیگری تلاش می کند تا نورسیده ای را که با جان و دل و تمام قامت و به بهای نادیده گرفتن حق مردم و چشم بستن بر جنایات کارگزارانش و طرد و دل آزردگی دوستان قدیمش حمایت کرده، دو سالی دیگر بر مسند قدرت نگه دارد تا هم برای بازسازی آبروی برباد رفته خویش فرصت داشته باشد و هم اردوگاه آشفته ای که با بحران ریزش روزافزون نیروهای وفادار دست به گریبان است را سروسامانی بخشد.
دیگر نیازی نیست که دوراندیشی میر و شیخ را به یاد فریب خوردگان سرمست پیروزی دروغین دیروز و آشفته حالان شرمنده امروز بیاوریم: این روزها هر دو ایرانی که به هم می رسند، هشدارهای میر و شیخ به مردم درباره عواقب سهمگین حاکمیت دروغ و ریا و دولت متکی به رمالی و جن گیری و دولتمردان ناکارآمد متوهم و ماجراجو در مناظره های تلویزیونی را برای یکدیگر بازگو می کنند. همه نیز می دانند که قرار نبوده و نیست که آفتاب حقیقت برای همیشه پشت ابرها باقی بماند، چه این سنت و وعده خداوند است که در آزمون های بزرگ، تمایز راست کرداران از دروغگویان را آشکار سازد. اما آنچه دلسوزان این آب و خاک را نگران می کند و سید نجیب و شیخ مصلحت اندیش را نگران ساخته، زیان های بزرگ و هزینه های هنگفتی است که طی این طریق ببار آورده: اقتصادی ورشکسته و غیرعقلانی که حاصلش کشاورزی و دامداری در حال احتضار، ثروت های ملی برباد رفته، صنعت نفت رو به زوال، چرخ های تولید از حرکت ایستاده و بازرگانی نامطمئن و در بند تحریم هاست؛ بحران های اجتماعی که دم به دم آب شور به پای نهال نازه رسته اعتماد مردم به حکومت می ریزد و ناهنجاری های اخلاقی را چون آفتی فراگیر بر نهادهای بنیادین خانوادگی و روابط اجتماعی می افشاند؛ حراج شأن و منزلت و عزتی که با سختکوشی بسیار و در طی زمان برای بازسازی اعتبار بین المللی ایران به دست آمده، و شیوع بیماری انحطاط در ایمان و اخلاقی که شالوده هویت ایرانی را شکل داده که بزرگترین سرمایه ملی ما به شمار می رود. آیا حفظ گوی قدرت و نگهداشت آن به هر قیمت در میان کسانی که به اندیشه یک فرد نزدیک ترند، ارزش برباد دادن این همه سرمایه و ویران ساختن یک تمدن دیرینه را داشت؟ ضرورتی ندارد برای یافتن پاسخ این پرسش به انتظار داوری تاریخ بنشینیم: سرانجام کار خودکامگان هم اینک و هر روز و هرجا پیش چشمانمان در نمایش است. شکی نیست که این توفان تاراج گر نیز بمانند همه ستم پیشگی های گذشته از این خاک می رود، و ما می مانیم و زمین سوخته ای که باید سال ها در معرض آفتاب و باران بماند تا بار دیگر توان باروری یابد.
اما شاید هنوز هم دیر نشده باشد، شاید هنوز هم بتوان این کشتی نیمه درهم شکسته را به ساحل امن رساند، شاید هنوز هم بتوان بذرهای امید در دل این خاک کاشت، شاید بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ بتوان آبادی هایی بنا کرد که مردمان آن برای همیشه با دروغ و دروغگویی وداع گویند، اگر و تنها اگر که به سنت دیگر خداوندی نیز ایمان بیاوریم که سرنوشت هیچ ملتی دگرگون نمی شود، مگر به خواست خود آن ملت. اگر گذر این سال های پرمحنت و رنج تنها یک درس برای آموحتن داشنه، بدون تردید این است که تلالوهای گاه و بیگاه مصلحت اندیشی های فردی در مقابل صلابت عقلانیت جمعی، چقدر بی قیمت است.
این روزها اما، کوس رسوایی مدعیان بصیرت در میان عوام و خواص پرطنین تر از آن است که اجازه دهد راه چاره ای پیش پای اقتدارگرایان بی اعتبار گشوده شود. این روزها بازیگران و کارگردانان کارناوال های نهم دی( همان ها که پیش از آن کارناوال ها از عاشورا ساخته بودند) در تلاشی بلیغ برای تبرئه خود و یافتن مقصرند: یکی به دنبال باطل السحر می گردد تا محبوب دیروز و مغضوب امروز را غسل تعمید دهد، دیگری به زیرپا گذاشتن اصول و اصولگرای اش به بهانه ضرورت از میدان بدر کردن حریف توانا اعتراف می کند، و آن دیگری تلاش می کند تا نورسیده ای را که با جان و دل و تمام قامت و به بهای نادیده گرفتن حق مردم و چشم بستن بر جنایات کارگزارانش و طرد و دل آزردگی دوستان قدیمش حمایت کرده، دو سالی دیگر بر مسند قدرت نگه دارد تا هم برای بازسازی آبروی برباد رفته خویش فرصت داشته باشد و هم اردوگاه آشفته ای که با بحران ریزش روزافزون نیروهای وفادار دست به گریبان است را سروسامانی بخشد.
دیگر نیازی نیست که دوراندیشی میر و شیخ را به یاد فریب خوردگان سرمست پیروزی دروغین دیروز و آشفته حالان شرمنده امروز بیاوریم: این روزها هر دو ایرانی که به هم می رسند، هشدارهای میر و شیخ به مردم درباره عواقب سهمگین حاکمیت دروغ و ریا و دولت متکی به رمالی و جن گیری و دولتمردان ناکارآمد متوهم و ماجراجو در مناظره های تلویزیونی را برای یکدیگر بازگو می کنند. همه نیز می دانند که قرار نبوده و نیست که آفتاب حقیقت برای همیشه پشت ابرها باقی بماند، چه این سنت و وعده خداوند است که در آزمون های بزرگ، تمایز راست کرداران از دروغگویان را آشکار سازد. اما آنچه دلسوزان این آب و خاک را نگران می کند و سید نجیب و شیخ مصلحت اندیش را نگران ساخته، زیان های بزرگ و هزینه های هنگفتی است که طی این طریق ببار آورده: اقتصادی ورشکسته و غیرعقلانی که حاصلش کشاورزی و دامداری در حال احتضار، ثروت های ملی برباد رفته، صنعت نفت رو به زوال، چرخ های تولید از حرکت ایستاده و بازرگانی نامطمئن و در بند تحریم هاست؛ بحران های اجتماعی که دم به دم آب شور به پای نهال نازه رسته اعتماد مردم به حکومت می ریزد و ناهنجاری های اخلاقی را چون آفتی فراگیر بر نهادهای بنیادین خانوادگی و روابط اجتماعی می افشاند؛ حراج شأن و منزلت و عزتی که با سختکوشی بسیار و در طی زمان برای بازسازی اعتبار بین المللی ایران به دست آمده، و شیوع بیماری انحطاط در ایمان و اخلاقی که شالوده هویت ایرانی را شکل داده که بزرگترین سرمایه ملی ما به شمار می رود. آیا حفظ گوی قدرت و نگهداشت آن به هر قیمت در میان کسانی که به اندیشه یک فرد نزدیک ترند، ارزش برباد دادن این همه سرمایه و ویران ساختن یک تمدن دیرینه را داشت؟ ضرورتی ندارد برای یافتن پاسخ این پرسش به انتظار داوری تاریخ بنشینیم: سرانجام کار خودکامگان هم اینک و هر روز و هرجا پیش چشمانمان در نمایش است. شکی نیست که این توفان تاراج گر نیز بمانند همه ستم پیشگی های گذشته از این خاک می رود، و ما می مانیم و زمین سوخته ای که باید سال ها در معرض آفتاب و باران بماند تا بار دیگر توان باروری یابد.
اما شاید هنوز هم دیر نشده باشد، شاید هنوز هم بتوان این کشتی نیمه درهم شکسته را به ساحل امن رساند، شاید هنوز هم بتوان بذرهای امید در دل این خاک کاشت، شاید بر ویرانه های کاخ امپراتوری دروغ بتوان آبادی هایی بنا کرد که مردمان آن برای همیشه با دروغ و دروغگویی وداع گویند، اگر و تنها اگر که به سنت دیگر خداوندی نیز ایمان بیاوریم که سرنوشت هیچ ملتی دگرگون نمی شود، مگر به خواست خود آن ملت. اگر گذر این سال های پرمحنت و رنج تنها یک درس برای آموحتن داشنه، بدون تردید این است که تلالوهای گاه و بیگاه مصلحت اندیشی های فردی در مقابل صلابت عقلانیت جمعی، چقدر بی قیمت است.
حضور چشم های سکوت مقابل چشم های طاغوت
کلمه- گروه سیاسی: خدا را باید سپاس گفت که مدعیان نادرست و مزور خداباوری را بدست خودشان روسیاه می سازد. هم از این خدای قهار باید با خشیت تمام هراسید که مبادا ما نیز دچار چنان سرنوشت شومی شویم که حاکمان سرکش و گردنفراز در برابر حقوق دین و ملت مشمول سخن خداوند گردیم که دربارۀ فرعون فرمود: «فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکَالَ الآخِرَةِ وَالأولَى.» آیا وقت آن نرسیده است که متجاوزان به مال و ناموس و امنیت و دیانت مردم صلح دوست ایران زمین و وفاداران به انقلاب اسلامی و قانون اساسی برخاسته از آن شهامت بخرج داده و از حوادث و دلهره های متوالی که در این دو سال اخیر پس از فاجعۀ وطن سوز و ملت گداز خیانت در آراء مردم دچارش بوده اند عبرت بگیرند. آری ما که امروز از روشن کردن یک شمع برای عزیزان از دست رفتۀ خود محرومیم، همان “کسانی که به انقلاب اسلامی وفادارنداما با حاکمان اختلاف سیاسی دارند،” در آن روز شوم تقلب، در ۲۲ خرداد ۸۸، با توکل به خدا برای اصلاح ویرانی های ناشی از تسلط حاکمان خودکامۀ دروغپرداز و دلبستۀ پیشگویی های رمالان و ساحران فرعونی تبار پا پیش نهادیم چیزی جز باز گشت به قانون و عقلانیت و صداقت و طرد خودرأیی و رانت خواری نمی خواستیم و هنوز بر آن پای ورزانه ایستاده ایم. امروز بهترین کارشناسان پاکدست کشورمان در زندان ها مهمان خشونت بازجویان مرعوب از عظمت زنان و مردان راست قامت عدالت طلب هستند و میدان عمل و پول بیت المال در دستان آلودۀ دزدانی است که لباس داروغه به تن کرده اند و آی دزد می کنند.
مردم ما به نیکی می دانند که امر به معروف و نهی از منکر بویژه در برابر حاکمان نیازمند حضور مستمر و همگانی است. مردم ما در این دو سال بخوبی دیده اند که مدعیان دیانت، دیانتی خودساخته و آلوده به خرافات و تزویر، مانند دزدان و راهزنان از هر صدایی هراس دارند، از هر لا اله الاّ الله که برای تشییع مردان و زنان و جوانان و پیران جنبش سبز راه امید بلند شود، مانند جن زدگان قرار از کف می دهند و وحشیانه به سیاه و سفید می تازند.
اگر مردم هیچ دلیلی بر وقوع تقلب نداشتد، اگر اقاریر صریح مقامات منصوب دستگاه تزویر در این دو سال به انتخابات مدیریت شده برای بر سرکار آوردن این دولت نامشروع و ناپایبند به هیچ میثاق حتی ناپایبند به پیمانش با همپالکی هایش را نادیده بگیریم، همین هراس و دهشت مرگبار از حضور ما در خیابان دلیل محکم فاجعۀ تقلب است. ترس حاکمان از تقلب در انتخابات آتی مجلس که مسلماً با روند فعلی اکثریت معترض ملت در آن شرکت نخواهد کرد و یک بازی میان دستجات آویزان به طناب قدرت مطلقه خواهد بود، نشان می دهد که عاملان تقلب از همان روشی می خواهند استفاده کنند که درآن ۲۲ خرداد شوم کردند. اینها اینک در پی تشکیل کمیتۀ صیانت از آراء هستند. همین ها اینک می ترسند که رأی هایشان از صندوق های ساختگی بگونه ای دیگر بیرون بیاید.
امروز حاکمان و دنباله روهایشان نه بر سر سوار شدن بر خری که دزدیده اند، بلکه بر سر دزدی دیگری با هم درگیرند.اما از آنجا که هر دو طیف از یکدیگر گزک های محکمی دارند و از روشدن دستشان توسط طرف مقابل، در هول و هراسند، هیچکدام نمی توانند علیه دیگری کاری مؤثر انجام دهند.
در مجلس فرمایشی امروز ما، اگر تهدید دولت به استیضاح فریاد می شود، صرفاً تقاضایی برای فرونشاندن تب یکه تازی دولت است نه یک ابزاری برای قطع عضو فاسد. دولت نیز همانطور که بارها گفته است، مدارکی دارد، پول هایی را در حلقوم کسانی ریخته، دستوراتی را اجرا کرده و صندوق هایی را جابجا نموده است که اگر افشا کند، تاس رسوایی مدیران انتخابات دلخواه استبداد مطلقه بر زمین خواهد افتاد. دولت در این میان با کشیدن کشور به عرصۀ خطرناک گرانی ناشی از اجرای رمالانۀ طرح هدمندی یارانه ها در صدد سوزاندن عرصۀ اقتصاد کشور و تحویل زمین سوخته به طرف های مقابل است. هر دو سو می دانند که بدون دیگری نمی توانند چند روزی دیگر بمانند، همۀ این غوغاها بر سر نرخ مشارکت شان در آیندۀ درآمدهای نفتی و تسلط بر ارکان سیاسی کشور است. وزارت اطلاعات که باید پاسدار امنیت و صلاح کشور در برابر سلطه گران خارجی باشد به ابزار سرکوب ملت تبدیل شده و ملقمه ای است از هواداران طیف های مختلف که هرکدام مترصد تخریب دیگری اند. کشور در معرض سقوط ناشی از تسلط رمالان است، آنانکه بر سر کاری هستند بدون تملق نمی توانند ادامه دهند.
ما به اندازۀ مردم مظلوم بحرین برای حاکمیت خودمان ارزش نداریم. بیمارانمان در زندان ها جان می دهند، زندان ها به مرکز انتقال بیماری های سخت تبدیل شده است، قلم ایمان را شکسته اند و با قلم پای خون آلود جوانان ما احکام رذیلانه می دهند و زندان ها را پر می کنند. ایران ما را به زندانی بزرگ بدل کرده اند. کوچکترین صدای مشفقانه در حلقوم گوینده خفه می شود. دو سال است که از رسانه های ملی علیه مردم معترض فحاشی می شود، این قدر مردانگی نیست که یک ساعت از این امکان متعلق به همۀ مردم در اختیار معترضین باشد، آنها خوب می دانند که این یک ساعت برایشان ویرانگر خواهد بود.
اکنون که هرگونه حضور ما برای این دغلبازان زهدفروش سنگین است، چرا ۲۵ خرداد را که روز ملی پیمان با صداقت و درستی است، در ایام پیش رو و از همین ۲۲ خرداد شوم، حضور چشمان ساکت و دردمندانمان را به رخ طواغیت نکشیم؟
مردم ما به نیکی می دانند که امر به معروف و نهی از منکر بویژه در برابر حاکمان نیازمند حضور مستمر و همگانی است. مردم ما در این دو سال بخوبی دیده اند که مدعیان دیانت، دیانتی خودساخته و آلوده به خرافات و تزویر، مانند دزدان و راهزنان از هر صدایی هراس دارند، از هر لا اله الاّ الله که برای تشییع مردان و زنان و جوانان و پیران جنبش سبز راه امید بلند شود، مانند جن زدگان قرار از کف می دهند و وحشیانه به سیاه و سفید می تازند.
اگر مردم هیچ دلیلی بر وقوع تقلب نداشتد، اگر اقاریر صریح مقامات منصوب دستگاه تزویر در این دو سال به انتخابات مدیریت شده برای بر سرکار آوردن این دولت نامشروع و ناپایبند به هیچ میثاق حتی ناپایبند به پیمانش با همپالکی هایش را نادیده بگیریم، همین هراس و دهشت مرگبار از حضور ما در خیابان دلیل محکم فاجعۀ تقلب است. ترس حاکمان از تقلب در انتخابات آتی مجلس که مسلماً با روند فعلی اکثریت معترض ملت در آن شرکت نخواهد کرد و یک بازی میان دستجات آویزان به طناب قدرت مطلقه خواهد بود، نشان می دهد که عاملان تقلب از همان روشی می خواهند استفاده کنند که درآن ۲۲ خرداد شوم کردند. اینها اینک در پی تشکیل کمیتۀ صیانت از آراء هستند. همین ها اینک می ترسند که رأی هایشان از صندوق های ساختگی بگونه ای دیگر بیرون بیاید.
امروز حاکمان و دنباله روهایشان نه بر سر سوار شدن بر خری که دزدیده اند، بلکه بر سر دزدی دیگری با هم درگیرند.اما از آنجا که هر دو طیف از یکدیگر گزک های محکمی دارند و از روشدن دستشان توسط طرف مقابل، در هول و هراسند، هیچکدام نمی توانند علیه دیگری کاری مؤثر انجام دهند.
در مجلس فرمایشی امروز ما، اگر تهدید دولت به استیضاح فریاد می شود، صرفاً تقاضایی برای فرونشاندن تب یکه تازی دولت است نه یک ابزاری برای قطع عضو فاسد. دولت نیز همانطور که بارها گفته است، مدارکی دارد، پول هایی را در حلقوم کسانی ریخته، دستوراتی را اجرا کرده و صندوق هایی را جابجا نموده است که اگر افشا کند، تاس رسوایی مدیران انتخابات دلخواه استبداد مطلقه بر زمین خواهد افتاد. دولت در این میان با کشیدن کشور به عرصۀ خطرناک گرانی ناشی از اجرای رمالانۀ طرح هدمندی یارانه ها در صدد سوزاندن عرصۀ اقتصاد کشور و تحویل زمین سوخته به طرف های مقابل است. هر دو سو می دانند که بدون دیگری نمی توانند چند روزی دیگر بمانند، همۀ این غوغاها بر سر نرخ مشارکت شان در آیندۀ درآمدهای نفتی و تسلط بر ارکان سیاسی کشور است. وزارت اطلاعات که باید پاسدار امنیت و صلاح کشور در برابر سلطه گران خارجی باشد به ابزار سرکوب ملت تبدیل شده و ملقمه ای است از هواداران طیف های مختلف که هرکدام مترصد تخریب دیگری اند. کشور در معرض سقوط ناشی از تسلط رمالان است، آنانکه بر سر کاری هستند بدون تملق نمی توانند ادامه دهند.
ما به اندازۀ مردم مظلوم بحرین برای حاکمیت خودمان ارزش نداریم. بیمارانمان در زندان ها جان می دهند، زندان ها به مرکز انتقال بیماری های سخت تبدیل شده است، قلم ایمان را شکسته اند و با قلم پای خون آلود جوانان ما احکام رذیلانه می دهند و زندان ها را پر می کنند. ایران ما را به زندانی بزرگ بدل کرده اند. کوچکترین صدای مشفقانه در حلقوم گوینده خفه می شود. دو سال است که از رسانه های ملی علیه مردم معترض فحاشی می شود، این قدر مردانگی نیست که یک ساعت از این امکان متعلق به همۀ مردم در اختیار معترضین باشد، آنها خوب می دانند که این یک ساعت برایشان ویرانگر خواهد بود.
اکنون که هرگونه حضور ما برای این دغلبازان زهدفروش سنگین است، چرا ۲۵ خرداد را که روز ملی پیمان با صداقت و درستی است، در ایام پیش رو و از همین ۲۲ خرداد شوم، حضور چشمان ساکت و دردمندانمان را به رخ طواغیت نکشیم؟
ایران :هند پول نفت را واریز کرده مشکل در انتقال است
یک مقام بلند پایه نفتی در ایران، اعلام کرده است که هند پول نفت صادراتی ایران به این کشور را واریز کرده اما بر سر انتقال این
پول به ایران مشکل وجود دارد.
محسن قمصری، مدیر امور بین الملل وزارت نفت ایران گفته است هند و ایران توافق کردند که با هدف تراز مبادلات مالی خود، پول کالاهایی که میان دو کشور مبادله می شود را به حسابی مشترک واریز کرده و در دوره های معین ۳ ماهه یا ۶ ماهه توسط بانک های مرکزی دو کشور تسویه حساب انجام شود.
به گفته این مقام وزات نفت ایران، پالایشگاه های هند که نفت خام از ایران تحویل گرفته اند، در تمام مدت و از جمله در ماه های اخیر پول نفت خام ایران را بر اساس رویه مبادلات مالی به این حساب واریز کردند و به ایران بدهی ندارند.
آقای قمصری می گوید خریداران هندی هرگز از پرداخت هزینه نفت خام ایران شانه خالی نکرده اند بلکه مشکلات اخیر در واقع ناشی از مشکل انتقال پول از حساب مشترک است.
'قطع صادرات نفت ایران شاید فقط یک ماه'
به گفته این مقام ایرانی، در مبادلات مالی مربوط به صادرات نفت، شرکت ملی نفت ایران و پالایشگاه های هند طرف حساب نیستند و بانک های مرکزی دو کشور مسئولیت مبادلات مالی را بر عهده دارند.
در پی مشکلات به وجود آمده در پرداخت بهای نفت خام صادراتی ایران از سوی هند، برخی از رسانه های ایرانی در چند روز گذشته خبر داده بودند که شرکت ملی نفت این کشور در نامه ای به خریداران هندی هشدار داد که از ماه اوت فروش این کالا را به آنها متوقف می کند.
اما دو روز پس از انتشار این خبر، خبرگزاری فارس از قول یک مقام مطلع در وزرات نفت ایران اعلام کرده است که ایران به هند اطلاع داده که در صورت عدم تسویه بدهیهایش " فقط در ماه اوت (مرداد- شهریور) امکان تحویل نفت به این کشور وجود ندارد."
ایران با صدور سالانه ۱۲ میلیارد دلار نفت به هند بعد از عربستان سعودی، دومین تامینکننده نفت این کشور است.
محسن قمصری مدیر عامل امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران بر خلاف هندیها که رقم طلب ایران یک میلیارد دلار عنوان کردند، اواسط خرداد ماه گذشته گفته بود این طلب ۲ میلیارد دلار است.
تکلیف نامعلوم پول های ایران
بانک مرکزی هند، اواخر پاییز سال گذشته، ارائه تسهیلات بانکی برای خرید نفت و گاز از ایران را متوقف کرده است.
تصمیم بانک مرکزی هند، چند هفته بعد از دیدار باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از این کشور اعلام شد که مقام های آمریکایی هم از آن استقبال کردند.
این اقدام مشکلات عمدهای را در راه تسویهحساب ارزی مربوط به واردات نفت از ایران ایجاد کرد و در دوره ای باعث نگرانی در مورد توقف معاملات نفتی دو کشور شد.
دلیل توقف تسویه مبادلات ارزی ایران از شیوه معمول آن یعنی اتحادیه پایاپای آسیا، وضع تحریمهای یکجانبه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران است.
"اتحادیه پایاپای آسیایی" مرکز تسویه مبادلات ارزی بین بانک های مرکزی ایران، هند، بنگلادش، مالدیو، پاکستان، بوتان، نپال و سریلانکا است و تسویه پرداخت های مربوط به حدود دوازده میلیارد دلار واردات سالانه نفتی هند از ایران را برعهده داشته است.
از زمان توقف اجرای این قرارداد، با توجه به تحریم های یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، هنوز راهی برای پرداخت پول نفت هند به ایران پیدا نشده است
به این ترتیب گرچه نفت خام ایران شامل اقلام تحریم شده شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا نیست اما دریافت پول حاصل از فروش آن عملا در مواردی همچون صادرات به هند، در حال حاضر ناممکن شده است.
محسن قمصری، مدیر امور بین الملل وزارت نفت ایران گفته است هند و ایران توافق کردند که با هدف تراز مبادلات مالی خود، پول کالاهایی که میان دو کشور مبادله می شود را به حسابی مشترک واریز کرده و در دوره های معین ۳ ماهه یا ۶ ماهه توسط بانک های مرکزی دو کشور تسویه حساب انجام شود.
به گفته این مقام وزات نفت ایران، پالایشگاه های هند که نفت خام از ایران تحویل گرفته اند، در تمام مدت و از جمله در ماه های اخیر پول نفت خام ایران را بر اساس رویه مبادلات مالی به این حساب واریز کردند و به ایران بدهی ندارند.
آقای قمصری می گوید خریداران هندی هرگز از پرداخت هزینه نفت خام ایران شانه خالی نکرده اند بلکه مشکلات اخیر در واقع ناشی از مشکل انتقال پول از حساب مشترک است.
'قطع صادرات نفت ایران شاید فقط یک ماه'
به گفته این مقام ایرانی، در مبادلات مالی مربوط به صادرات نفت، شرکت ملی نفت ایران و پالایشگاه های هند طرف حساب نیستند و بانک های مرکزی دو کشور مسئولیت مبادلات مالی را بر عهده دارند.
در پی مشکلات به وجود آمده در پرداخت بهای نفت خام صادراتی ایران از سوی هند، برخی از رسانه های ایرانی در چند روز گذشته خبر داده بودند که شرکت ملی نفت این کشور در نامه ای به خریداران هندی هشدار داد که از ماه اوت فروش این کالا را به آنها متوقف می کند.
اما دو روز پس از انتشار این خبر، خبرگزاری فارس از قول یک مقام مطلع در وزرات نفت ایران اعلام کرده است که ایران به هند اطلاع داده که در صورت عدم تسویه بدهیهایش " فقط در ماه اوت (مرداد- شهریور) امکان تحویل نفت به این کشور وجود ندارد."
ایران با صدور سالانه ۱۲ میلیارد دلار نفت به هند بعد از عربستان سعودی، دومین تامینکننده نفت این کشور است.
محسن قمصری مدیر عامل امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران بر خلاف هندیها که رقم طلب ایران یک میلیارد دلار عنوان کردند، اواسط خرداد ماه گذشته گفته بود این طلب ۲ میلیارد دلار است.
تکلیف نامعلوم پول های ایران
بانک مرکزی هند، اواخر پاییز سال گذشته، ارائه تسهیلات بانکی برای خرید نفت و گاز از ایران را متوقف کرده است.
تصمیم بانک مرکزی هند، چند هفته بعد از دیدار باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا از این کشور اعلام شد که مقام های آمریکایی هم از آن استقبال کردند.
این اقدام مشکلات عمدهای را در راه تسویهحساب ارزی مربوط به واردات نفت از ایران ایجاد کرد و در دوره ای باعث نگرانی در مورد توقف معاملات نفتی دو کشور شد.
دلیل توقف تسویه مبادلات ارزی ایران از شیوه معمول آن یعنی اتحادیه پایاپای آسیا، وضع تحریمهای یکجانبه ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران است.
"اتحادیه پایاپای آسیایی" مرکز تسویه مبادلات ارزی بین بانک های مرکزی ایران، هند، بنگلادش، مالدیو، پاکستان، بوتان، نپال و سریلانکا است و تسویه پرداخت های مربوط به حدود دوازده میلیارد دلار واردات سالانه نفتی هند از ایران را برعهده داشته است.
از زمان توقف اجرای این قرارداد، با توجه به تحریم های یک جانبه آمریکا و اتحادیه اروپا، هنوز راهی برای پرداخت پول نفت هند به ایران پیدا نشده است
به این ترتیب گرچه نفت خام ایران شامل اقلام تحریم شده شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا نیست اما دریافت پول حاصل از فروش آن عملا در مواردی همچون صادرات به هند، در حال حاضر ناممکن شده است.
قیمت آب در ایران 4 برابر نرخ پرداختی مصرف کنندگان است
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب ایران گفته است که قیمت تمامشده آب در این کشور ۴ برابر نرخی است که در قبضهای مصرفکنندگان در نظر گرفته میشود.
مهدی ثمره هاشمی به خبرگزاری مهر گفته است که بر اساس محاسبات وزارت نیرو، قیمت کنونی آب در بخشهای مختلف ایران ۲۵ تا ۳۰ درصد قیمت تمامشده آن است.
او از پایان محاسبات قیمت تمامشده آب در وزارت نیرو خبر داده و گفته است که جزئیات این محاسبات به دولت ارسال شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب ایران همچنین با رد احتمال جیرهبندی آب در فصل تابستان گفته است که مردم باید برای همراهی در تامین آب شرب مطمئن در تابستان امسال، دستکم ۱۵ تا ۲۰ درصد صرفهجویی در مصرف داشته باشند.
مهدی ثمره هاشمی به خبرگزاری مهر گفته است که بر اساس محاسبات وزارت نیرو، قیمت کنونی آب در بخشهای مختلف ایران ۲۵ تا ۳۰ درصد قیمت تمامشده آن است.
او از پایان محاسبات قیمت تمامشده آب در وزارت نیرو خبر داده و گفته است که جزئیات این محاسبات به دولت ارسال شده است.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب ایران همچنین با رد احتمال جیرهبندی آب در فصل تابستان گفته است که مردم باید برای همراهی در تامین آب شرب مطمئن در تابستان امسال، دستکم ۱۵ تا ۲۰ درصد صرفهجویی در مصرف داشته باشند.
بانک مرکزی ایران:برای تست بازار ارز را گران کردیم
با ادامه نوسان بهای دلار آمریکا و دیگر ارزهای خارجی در بازار ایران، مقام های اقتصادی این کشور همچون رئیس کل بانک مرکزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی و رئیس اتاق بازرگانی ایران در ارتباط با چگونگی تثبیت نرخ ارز اظهار نظر کرده و از تاثیرات این نوسانات بر اقتصاد اظهار نگرانی کردند.
محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی ایران، روز یکشنبه (۲۹ خرداد - ۱۹ ژوئن) در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد که سیاست بانک مرکزی رساندن بهای دلار آمریکا به ۱۱۰۰ تومان طی روزهای آینده است.
آقای بهمنی با اشاره به کاهش بهای دلار آمریکا طی چند روز گذشته در بازار آزاد ایران گفت: "روند کاهشی نرخ دلار تا جایی پیش خواهد رفت که در بازار هیچگونه تفاوت قیمت ارزی وجود نداشته باشد و تعادل در بازار ایجاد شود."
رئیس کل بانک مرکزی در ارتباط با علت گران کردن بهای ارز پایه توسط این بانک در روزهای گذشته را "تست بازار" اعلام کرد که به گفته وی به این نهاد دولتی کمک خواهد کرد تا سیاست های خود را برای کنترل بازار بیازماید.
تلاش بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز پس از آن صورت گرفت که تقاضا در بازار ایران برای خرید ارز افزایش پیدا کرد و نرخ ارزهای خارجی در بازار غیر رسمی نوسان ناگهانی پیدا کرده است.
بهای هر دلار آمریکا تا پایان روز جمعه (۲۷ خرداد - ۱۷ ژوئن) برای معامالات بالای ۱۰ هزار دلار و در بازار آزاد به ۱۲۳۰ تومان رسیده بود.
'مالیات بر ارزش افزوده سکه حذف نمی شود'
شمس الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران، می گوید که قانون مالیات بر ارزش افزوده قانونی است که در چند مرحله به اجرا در خواهد امد و اجرای آن هنوز تکمیل نشده است.
آقای حسینی امروز (یکشنبه) در حاشیه همایش آموزشی مدیران بیمه گفت که "بر اساس ماده ۱۲ قانون مالیات بر ارزش افزوده، هفده حوزه از مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند که طلا و سکه جزو این بخش ها نیستند، لذا قانون در این بخش ها لازم و جاری است."
برخی کارشناسان اقتصادی می گویند که بعد از افزایش شدید قیمت سکه در بازار و بحث اضافه شدن مالیات بر ارزش افزوده بر سکه، نقدینگی به سمت بازار ارز سرازیر و منجر به نوسانات ناگهانی شده است.
آقای حسینی که سخنگوی اقتصادی دولت نیز هست، در ارتباط با سیاست های کنترل نرخ ارز گفت: "هفته گذشته بانک مرکزی موفق شد که ۵۰ درصد شکاف بین نرخ دلار در بازار آزاد و نرخ مرجع (بانک مرکزی) را از بین ببرد و این سیاست همچنان دنبال خواهد شد."
نهاوندیان: نرخ ارز با شیب ملایم اصلاح شود
محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی ایران از نهادهای دولتی سیاستگذار در زمینه ارز و پول خواست که اصلاح نرخ ارز با "شیب ملایم" صورت گیرد.
آقای نهاوندیان که هفته گذشته برای دومین بار پیاپی به عنوان رئیس اتاق بازرگانی انتخاب شد، علت این درخواست را پیشگیری از تورم ایجاد شده به خاطر نوسانات سریع در بازار ارز اعلام کرد و گفت: "ثبات نرخ ارز یعنی اینکه به تولید کننده خارجی میدان می دهیم. اگرچه بالا رفتن نرخ ارز ممکن است نرخ مواد اولیه وارداتی را افزایش دهد اما به یاد داشته باشیم که سایر عوامل همچون نرخ دستمزد، سود تولید کننده و استهلاک وجود دارند و اقتصاد داخلی از آن تبعیت می کند."
نوسانات اخیر بازار ارز و طلا و ناتوانی بانک مرکزی در کاهش سریع نرخ این دو معیار نرخ تورم در ایران، این نگرانی را به وجود آورده که شرایط اقتصادی این کشور به شرایطی مشابه اوایل دهه هفتاد خورشیدی باز گردد.
در آن زمان قیمت سکه و ارز افزایش پیدا کرد و بانک مرکزی نتوانست آن را کنترل کند و عملا بهای ارز و طلا در بازار ایران دو نرخی شد.
محمود بهمنی، رئیس کل بانک مرکزی ایران، روز یکشنبه (۲۹ خرداد - ۱۹ ژوئن) در گفتگو با خبرگزاری مهر اعلام کرد که سیاست بانک مرکزی رساندن بهای دلار آمریکا به ۱۱۰۰ تومان طی روزهای آینده است.
آقای بهمنی با اشاره به کاهش بهای دلار آمریکا طی چند روز گذشته در بازار آزاد ایران گفت: "روند کاهشی نرخ دلار تا جایی پیش خواهد رفت که در بازار هیچگونه تفاوت قیمت ارزی وجود نداشته باشد و تعادل در بازار ایجاد شود."
رئیس کل بانک مرکزی در ارتباط با علت گران کردن بهای ارز پایه توسط این بانک در روزهای گذشته را "تست بازار" اعلام کرد که به گفته وی به این نهاد دولتی کمک خواهد کرد تا سیاست های خود را برای کنترل بازار بیازماید.
تلاش بانک مرکزی برای کنترل بازار ارز پس از آن صورت گرفت که تقاضا در بازار ایران برای خرید ارز افزایش پیدا کرد و نرخ ارزهای خارجی در بازار غیر رسمی نوسان ناگهانی پیدا کرده است.
بهای هر دلار آمریکا تا پایان روز جمعه (۲۷ خرداد - ۱۷ ژوئن) برای معامالات بالای ۱۰ هزار دلار و در بازار آزاد به ۱۲۳۰ تومان رسیده بود.
'مالیات بر ارزش افزوده سکه حذف نمی شود'
شمس الدین حسینی، وزیر امور اقتصادی و دارایی ایران، می گوید که قانون مالیات بر ارزش افزوده قانونی است که در چند مرحله به اجرا در خواهد امد و اجرای آن هنوز تکمیل نشده است.
آقای حسینی امروز (یکشنبه) در حاشیه همایش آموزشی مدیران بیمه گفت که "بر اساس ماده ۱۲ قانون مالیات بر ارزش افزوده، هفده حوزه از مالیات بر ارزش افزوده معاف هستند که طلا و سکه جزو این بخش ها نیستند، لذا قانون در این بخش ها لازم و جاری است."
برخی کارشناسان اقتصادی می گویند که بعد از افزایش شدید قیمت سکه در بازار و بحث اضافه شدن مالیات بر ارزش افزوده بر سکه، نقدینگی به سمت بازار ارز سرازیر و منجر به نوسانات ناگهانی شده است.
آقای حسینی که سخنگوی اقتصادی دولت نیز هست، در ارتباط با سیاست های کنترل نرخ ارز گفت: "هفته گذشته بانک مرکزی موفق شد که ۵۰ درصد شکاف بین نرخ دلار در بازار آزاد و نرخ مرجع (بانک مرکزی) را از بین ببرد و این سیاست همچنان دنبال خواهد شد."
نهاوندیان: نرخ ارز با شیب ملایم اصلاح شود
محمد نهاوندیان، رئیس اتاق بازرگانی ایران از نهادهای دولتی سیاستگذار در زمینه ارز و پول خواست که اصلاح نرخ ارز با "شیب ملایم" صورت گیرد.
آقای نهاوندیان که هفته گذشته برای دومین بار پیاپی به عنوان رئیس اتاق بازرگانی انتخاب شد، علت این درخواست را پیشگیری از تورم ایجاد شده به خاطر نوسانات سریع در بازار ارز اعلام کرد و گفت: "ثبات نرخ ارز یعنی اینکه به تولید کننده خارجی میدان می دهیم. اگرچه بالا رفتن نرخ ارز ممکن است نرخ مواد اولیه وارداتی را افزایش دهد اما به یاد داشته باشیم که سایر عوامل همچون نرخ دستمزد، سود تولید کننده و استهلاک وجود دارند و اقتصاد داخلی از آن تبعیت می کند."
نوسانات اخیر بازار ارز و طلا و ناتوانی بانک مرکزی در کاهش سریع نرخ این دو معیار نرخ تورم در ایران، این نگرانی را به وجود آورده که شرایط اقتصادی این کشور به شرایطی مشابه اوایل دهه هفتاد خورشیدی باز گردد.
در آن زمان قیمت سکه و ارز افزایش پیدا کرد و بانک مرکزی نتوانست آن را کنترل کند و عملا بهای ارز و طلا در بازار ایران دو نرخی شد.
گزارش مجلس از تخلف گسترده در واردات بنزین یارانه ای 88
عضو هیئت رئیسه کمیسیون اصل۹۰ مجلس شورای اسلامی خبر داد که گزارش کمیسیون اصل ۹۰ از وضعیت تولید، واردات و عرضه بنزین در سال ۸۸ این هفته در صحن علنی مجلس قرائت خواهد شد.
سید فاضل موسوی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به گزارش کمیسیون اصل ۹۰ در مورد وضعیت تولید، واردات و عرضه بنزین در سال ۸۸ که قرار است طی هفته جاری در صحن مجلس قرائت شود، اظهار داشت: براساس قانون بودجه سال ۸۸ دولت موظف بود تنها بنزین تولید داخل را از طریق سهمیه بندی به مردم ارائه دهد که معادل ۴۵ لیتر ماهانه بود اما دولت در سال ۸۸ اقدام به ارائه ۱۰۰ لیتر بنزین یارانه ای به مردم کرد.
نماینده مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: دولت ۵۵ لیتر بیشتر از سهمیه مشخص شده در قانون بودجه سال ۸۸ بنزین یارانه ای توزیع کرد که این امر تخلفی آشکار از بودجه بود.
وی افزود: دولت برای واردات ۵۵ لیتر بنزین یارانه ای به معاوضه نفت و گاز خام ایران با بنزین وارداتی پرداخت که این امر خسارات جدی به منابع درآمدی بودجه وارد کرد.
به گزارش مهر ، طبق گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه در سال ۸۷ نیز دولت تا سقف ۳۰۰۰۰ میلیارد ریال مجاز بوده است تا در مقابل صادرات نفت خام و تهاتر آن بنزین و نفت گاز وارد کند که شرکت ملی نفت ایران معادل ۶۴۶۷۳ میلیارد ریال جهت واردات بنزین و نفت گاز، اقدام به صدور نفت نموده است که ۳۴۶۷۳ میلیارد ریال [یعنی ۱۱۵ درصد یا بیش از دو برابر] بیشتر از بودجه بوده است که با قانون انطباق نداشت
سید فاضل موسوی در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به گزارش کمیسیون اصل ۹۰ در مورد وضعیت تولید، واردات و عرضه بنزین در سال ۸۸ که قرار است طی هفته جاری در صحن مجلس قرائت شود، اظهار داشت: براساس قانون بودجه سال ۸۸ دولت موظف بود تنها بنزین تولید داخل را از طریق سهمیه بندی به مردم ارائه دهد که معادل ۴۵ لیتر ماهانه بود اما دولت در سال ۸۸ اقدام به ارائه ۱۰۰ لیتر بنزین یارانه ای به مردم کرد.
نماینده مردم خدابنده در مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: دولت ۵۵ لیتر بیشتر از سهمیه مشخص شده در قانون بودجه سال ۸۸ بنزین یارانه ای توزیع کرد که این امر تخلفی آشکار از بودجه بود.
وی افزود: دولت برای واردات ۵۵ لیتر بنزین یارانه ای به معاوضه نفت و گاز خام ایران با بنزین وارداتی پرداخت که این امر خسارات جدی به منابع درآمدی بودجه وارد کرد.
به گزارش مهر ، طبق گزارش دیوان محاسبات از تفریغ بودجه در سال ۸۷ نیز دولت تا سقف ۳۰۰۰۰ میلیارد ریال مجاز بوده است تا در مقابل صادرات نفت خام و تهاتر آن بنزین و نفت گاز وارد کند که شرکت ملی نفت ایران معادل ۶۴۶۷۳ میلیارد ریال جهت واردات بنزین و نفت گاز، اقدام به صدور نفت نموده است که ۳۴۶۷۳ میلیارد ریال [یعنی ۱۱۵ درصد یا بیش از دو برابر] بیشتر از بودجه بوده است که با قانون انطباق نداشت
قیمت دلار به شدت افزایش یافته است
قیمت دلار به شدت افزایش یافته است قیمت دلار به شدت افزایش یافت و به مرز 1215 تومان رسید! قیمت دلار دیروز چهارشنبه در بازار آزاد به شدت افزایش یافت و به مرز 1215 تومان رسید، این در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است اگر بانک مرکزی مشاهده کند که قیمت دلار به حدود 1200 تومان رسیده، هیچگاه سکوت نخواهد کرد.
منبع حکومتی:قیمت دلار امروز چهارشنبه در بازار آزاد به شدت افزایش یافت و به مرز 1215 تومان رسید، این در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است اگر بانک مرکزی مشاهده کند که قیمت دلار به حدود 1200 تومان رسیده، هیچگاه سکوت نخواهد کرد.
به گزارش مهر، قیمت فروش هر دلار آزاد هم اکنون توسط صرافی ها و دلالان میدان فردوسی به مرز 1215 تومان رسیده، این در حالی است که اکثر صرافی ها قیمتی برای نرخ دلار و یورو بر روی تابلوهای خود درج نکرده اند.
در عین حال، اکثر صرافی ها بر روی شیشه های خود با نصب اطلاعیه هایی عنوان کرده اند که "ارز مسافرتی نداریم سئوال نفرمائید" ، در حالی این کار از سوی صرافی ها صورت می گیرد که فروش دلار در شعب بانکی نیز با محدودیت همراه است و تنها با ارائه مدارک به میزان محدود صورت می گیرد.
اما در این بین بازار دلالان و سفته بازان در بازار دلار به شدت رونق گرفته است به طوری که آنها عنوان می کنند که به هر تعداد که مشتری نیاز داشته باشد با ارقام جدید ارز دلار و یا هر ارز دیگری در اختیار آنها قرار می گیرد.
بازار ارز به ویژه دلار امروز در حالی با افزایش شدید و در عین حال نوسان قیمتی مواجه شده است که طی روزهای اخیر این بازار تا حدودی در تعادل قرار داشت و بازار سکه دچار نوساناتی بود.
به نظر می رسد که عدم تعادل و افزایش قیمت و به عبارت دیگر هجوم نقدینگی گاها به بازار سکه و گاها به بازار ارز منجر به این وضعیت می شود، البته فعالان این بازارها هم عنوان می کنند که سیاستهای بانک مرکزی به این وضعیت دامن می زند.
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی در این خصوص با اشاره به اینکه در بعضی از مواقع متوجه می شویم که قیمتها در بازار ارز به صورت کاذب در حال افزایش است، گفته است: بر همین اساس تصمیم می گیریم که میزان تزریق دلار مورد نیاز را بیشتر و سریعتر کنیم تا بازار به وضعیت عادی باز گردد.
رئیس کل بانک مرکزی مدیریت ارز در بازار را یکی از وظایف بانک مرکزی با استفاده از ابزار نقدینگی عنوان کرده و افزوده است: "بانک مرکزی با این ابزار می تواند بازار را کنترل کند اما نمی تواند هر روز خود را درگیر چنین بازاری کند. در این میان، یک روز عنوان می کنند که چرا بانک مرکزی دیر وارد ساماندهی بازار ارز شد و یک روز یک سئوال دیگری را مطرح می کنند اما وقتی بانک مرکزی مشاهده کند که قیمت دلار به مثلا حدود 1200 تومان رسیده است هیچ گاه سکوت نخواهد کرد."
یکی از تصمیمات بانک مرکزی برای اجرا در بازار ارز حرکت به سمت تک نرخی شدن نرخ ارز در بازار است که به نظر می رسد با افزایش 114 تومانی نرخ دلار دولتی در روز چهارشنبه نسبت به روز سه شنبه در این راستا گام برداشته است. در همین حال، نرخ یورو در بازار آزاد هم اکنون 1750 تومان است.
منبع حکومتی:قیمت دلار امروز چهارشنبه در بازار آزاد به شدت افزایش یافت و به مرز 1215 تومان رسید، این در حالی است که رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است اگر بانک مرکزی مشاهده کند که قیمت دلار به حدود 1200 تومان رسیده، هیچگاه سکوت نخواهد کرد.
به گزارش مهر، قیمت فروش هر دلار آزاد هم اکنون توسط صرافی ها و دلالان میدان فردوسی به مرز 1215 تومان رسیده، این در حالی است که اکثر صرافی ها قیمتی برای نرخ دلار و یورو بر روی تابلوهای خود درج نکرده اند.
در عین حال، اکثر صرافی ها بر روی شیشه های خود با نصب اطلاعیه هایی عنوان کرده اند که "ارز مسافرتی نداریم سئوال نفرمائید" ، در حالی این کار از سوی صرافی ها صورت می گیرد که فروش دلار در شعب بانکی نیز با محدودیت همراه است و تنها با ارائه مدارک به میزان محدود صورت می گیرد.
اما در این بین بازار دلالان و سفته بازان در بازار دلار به شدت رونق گرفته است به طوری که آنها عنوان می کنند که به هر تعداد که مشتری نیاز داشته باشد با ارقام جدید ارز دلار و یا هر ارز دیگری در اختیار آنها قرار می گیرد.
بازار ارز به ویژه دلار امروز در حالی با افزایش شدید و در عین حال نوسان قیمتی مواجه شده است که طی روزهای اخیر این بازار تا حدودی در تعادل قرار داشت و بازار سکه دچار نوساناتی بود.
به نظر می رسد که عدم تعادل و افزایش قیمت و به عبارت دیگر هجوم نقدینگی گاها به بازار سکه و گاها به بازار ارز منجر به این وضعیت می شود، البته فعالان این بازارها هم عنوان می کنند که سیاستهای بانک مرکزی به این وضعیت دامن می زند.
محمود بهمنی رئیس کل بانک مرکزی در این خصوص با اشاره به اینکه در بعضی از مواقع متوجه می شویم که قیمتها در بازار ارز به صورت کاذب در حال افزایش است، گفته است: بر همین اساس تصمیم می گیریم که میزان تزریق دلار مورد نیاز را بیشتر و سریعتر کنیم تا بازار به وضعیت عادی باز گردد.
رئیس کل بانک مرکزی مدیریت ارز در بازار را یکی از وظایف بانک مرکزی با استفاده از ابزار نقدینگی عنوان کرده و افزوده است: "بانک مرکزی با این ابزار می تواند بازار را کنترل کند اما نمی تواند هر روز خود را درگیر چنین بازاری کند. در این میان، یک روز عنوان می کنند که چرا بانک مرکزی دیر وارد ساماندهی بازار ارز شد و یک روز یک سئوال دیگری را مطرح می کنند اما وقتی بانک مرکزی مشاهده کند که قیمت دلار به مثلا حدود 1200 تومان رسیده است هیچ گاه سکوت نخواهد کرد."
یکی از تصمیمات بانک مرکزی برای اجرا در بازار ارز حرکت به سمت تک نرخی شدن نرخ ارز در بازار است که به نظر می رسد با افزایش 114 تومانی نرخ دلار دولتی در روز چهارشنبه نسبت به روز سه شنبه در این راستا گام برداشته است. در همین حال، نرخ یورو در بازار آزاد هم اکنون 1750 تومان است.
تغییر در یارانه نان; احتمالا افزایش قیمت نان
ستاد هدفمندی یارانهها در اطلاعیهای اعلام کرد: از اردیبهشت ماه، یارانه ماهانه نان از ۴ به ۵ هزار تومان برای هر نفر افزایش مییابد.
به گزارش آفتاب، متن اطلاعیه شماره ۸ ستاد هدفمندی یارانهها به این شرح است:
“اکنون که پس از ۴ ماه از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، شاهد آثار مثبت آن در زندگی مردم و اقتصاد کشور هستیم به استحضار میرساند که ادامه اصلاحات و تحولات در سال ۱۳۹۰ که از جانب مقام معظم رهبری سال جهاد اقتصادی نامیده شده است با شتاب بیشتری دنبال خواهد شد.
بدیهی است هدف نهایی اجرای این قانون همانا عدالت و پیشرفت است که سرلوحه تمامی تحولات اقتصادی کشور خواهد بود.
به همین منظور و جهت تکمیل فرآیند اصلاحی در نظام تولید و مصرف گندم، آرد و نان کشور از اردیبهشت امسال با تکنرخی کردن گندم در کشور و پرداخت معادل یارانه آن به مردم شریف ایران براساس هر نفر هزار تومان در هر ماه اقدام می شود.
از اردیبهشت این مبلغ به سقف یارانه قبلی نان خانوارها اضافه و واریز میشود و یارانه نان از ۴۰۰۰۰ ریال در ماه برای هر نفر به ۵۰،۰۰۰ ریال افزایش مییابد.
بدیهی است این اقدام به منظور بهبود کیفیت و کمیت این محصول در اقتصاد کشور صورت میپذیرد تا انشاءالله شاهد شکوفایی و پیشرفت در بازار آرد، نان و گندم کشور باشیم.
مشارکت، همدلی و همکاری شما ملت بزرگوار همانند گذشته، پشتوانه اجرای کامل بزرگترین طرح اقتصادی کشور خواهد بود.”
مهر پیش از این با انتشار گزارشی با اشاره به احتمال افزایش قیمت گندم و انواع نان از افزایش احتمالی ۱۰۰۰ تومانی مبلغ یارانه نان خبر داده بود که برخی رسانهها و روابط عمومی برخی دستگاهها به صورت شتابزده اقدام به تکذیب آن کرده بودند.
به گزارش آفتاب، متن اطلاعیه شماره ۸ ستاد هدفمندی یارانهها به این شرح است:
“اکنون که پس از ۴ ماه از اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها، شاهد آثار مثبت آن در زندگی مردم و اقتصاد کشور هستیم به استحضار میرساند که ادامه اصلاحات و تحولات در سال ۱۳۹۰ که از جانب مقام معظم رهبری سال جهاد اقتصادی نامیده شده است با شتاب بیشتری دنبال خواهد شد.
بدیهی است هدف نهایی اجرای این قانون همانا عدالت و پیشرفت است که سرلوحه تمامی تحولات اقتصادی کشور خواهد بود.
به همین منظور و جهت تکمیل فرآیند اصلاحی در نظام تولید و مصرف گندم، آرد و نان کشور از اردیبهشت امسال با تکنرخی کردن گندم در کشور و پرداخت معادل یارانه آن به مردم شریف ایران براساس هر نفر هزار تومان در هر ماه اقدام می شود.
از اردیبهشت این مبلغ به سقف یارانه قبلی نان خانوارها اضافه و واریز میشود و یارانه نان از ۴۰۰۰۰ ریال در ماه برای هر نفر به ۵۰،۰۰۰ ریال افزایش مییابد.
بدیهی است این اقدام به منظور بهبود کیفیت و کمیت این محصول در اقتصاد کشور صورت میپذیرد تا انشاءالله شاهد شکوفایی و پیشرفت در بازار آرد، نان و گندم کشور باشیم.
مشارکت، همدلی و همکاری شما ملت بزرگوار همانند گذشته، پشتوانه اجرای کامل بزرگترین طرح اقتصادی کشور خواهد بود.”
مهر پیش از این با انتشار گزارشی با اشاره به احتمال افزایش قیمت گندم و انواع نان از افزایش احتمالی ۱۰۰۰ تومانی مبلغ یارانه نان خبر داده بود که برخی رسانهها و روابط عمومی برخی دستگاهها به صورت شتابزده اقدام به تکذیب آن کرده بودند.
سهام عدالت یا خرید رای؟
دولت در آستانه انتخابات ریاست جمهوری به 9میلیون 80هزار تومان پرداخت کرد
چهارشنبه, ۴ خرداد, ۱۳۹۰ چکیده : سهام عدالت که در آستانه انتخابات دور گذشته به تعداد زیادی از مردم داده شد و پس از آن قطع شد، از مواردی بود که با انتقادات گسترده منتقدان دولت همراه بود.
تقاضای تحقیق و تفحص از پرداخت سود سهام عدالت در صحن علنی مجلس تصویب شد.
خبر انلاین گزارش داده، نمایندگان درخواستکننده برای اجرای این تحقیق و تفحص عنوان میکنند که در پرداخت سود سهام عدالت در آستانه انتخابات ریاستجمهوی تخلف شده و در شرایطی که اصلا پیشنهادی مطرح نبوده است علی اکبر اولیا به عنوان یکی از پیشنهاد کنندگان درخواست این تحقیق و تفحص گفت: در بررسیهایی که صورت گرفته متوجه شدهایم که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در دو سال گذشته بدون این که اصلا سودی وجود داشته باشد دولت به پرداخت مبلغ ۸۰ هزار تومان به ۹ میلیون نفر اقدام کرده است.
وی در دفاع از درخواست اجرای این تحقیق گفت: بر اساس قانون پرداخت سهام عدالت، قرار بوده است که در زمان واگذاری به دولت اجازه داده شود که ۴۰ درصد از ارزش برخی سهام دولتی را واگذار کند و در این واگذاری برای دو دهک پایین ۵۰ درصد تخفیف را لحاظ کند و در مورد ۴ دهک بعدی در پرداخت ۴۰ درصد از ارزش سهام تقسیط صورت بگیرد.
این نماینده به عنوان یکی از طراحان تحقیق و تفحص افزود: بررسی کرده و متوجه شدهایم که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری شتابزده عمل شده است و با این که دهکهای پایین باید ۵۰ درصد تخفیف بگیرند و ۴ دهک بعدی باید با تقسیط پرداختهایشان صورت بگیرد، بدون این که اصلا پرداختی برای بهای سهام صورت گرفته باشد، دولت اقدام به پرداخت سود سهام عدالت کرده است.
وی افزود: این اقدام در آستانه انتخابات ریاستجمهوری صورت گرفته و به ۹ میلیون نفر مبلغ ۸۰ هزار تومان پرداخت شده است. در حالی که هنوز حتی بهای سهام را پرداخت نکرده بودند و صلا سودی وجود نداشته که بخواهیم به دو دهک پایین و ۴ دهک بعدی ماهی ۸۰ هزار تومان سود پرداخت کنیم.
وی عنوان کرد: منبع پرداختها هم مشخص نیست و گفته میشود برخی شرکتها مجبور شدند از بودجه جاری خود این پول را به مردم بدهند و در واقع سود سهام نبوده است که بین مردم توزیع شده است.
وی هم چنین تاکید کرد: حتی دولت قبل این که قانون نهایی تصویب شود این سود را پرداخت کرده است. متاسفانه برخی سوءجریانها در دولت وجود داشته و دارد و حوادث اخیر آن را تایید کرده است.
او ادامه داد: امیدواریم اگر تخلفی شده مجلس به وظیفه قانونی خود رسیدگی کند.
تقاضای تحقیق و تفحص از پرداخت سود سهام عدالت در صحن علنی مجلس تصویب شد.
خبر انلاین گزارش داده، نمایندگان درخواستکننده برای اجرای این تحقیق و تفحص عنوان میکنند که در پرداخت سود سهام عدالت در آستانه انتخابات ریاستجمهوی تخلف شده و در شرایطی که اصلا پیشنهادی مطرح نبوده است علی اکبر اولیا به عنوان یکی از پیشنهاد کنندگان درخواست این تحقیق و تفحص گفت: در بررسیهایی که صورت گرفته متوجه شدهایم که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در دو سال گذشته بدون این که اصلا سودی وجود داشته باشد دولت به پرداخت مبلغ ۸۰ هزار تومان به ۹ میلیون نفر اقدام کرده است.
وی در دفاع از درخواست اجرای این تحقیق گفت: بر اساس قانون پرداخت سهام عدالت، قرار بوده است که در زمان واگذاری به دولت اجازه داده شود که ۴۰ درصد از ارزش برخی سهام دولتی را واگذار کند و در این واگذاری برای دو دهک پایین ۵۰ درصد تخفیف را لحاظ کند و در مورد ۴ دهک بعدی در پرداخت ۴۰ درصد از ارزش سهام تقسیط صورت بگیرد.
این نماینده به عنوان یکی از طراحان تحقیق و تفحص افزود: بررسی کرده و متوجه شدهایم که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری شتابزده عمل شده است و با این که دهکهای پایین باید ۵۰ درصد تخفیف بگیرند و ۴ دهک بعدی باید با تقسیط پرداختهایشان صورت بگیرد، بدون این که اصلا پرداختی برای بهای سهام صورت گرفته باشد، دولت اقدام به پرداخت سود سهام عدالت کرده است.
وی افزود: این اقدام در آستانه انتخابات ریاستجمهوری صورت گرفته و به ۹ میلیون نفر مبلغ ۸۰ هزار تومان پرداخت شده است. در حالی که هنوز حتی بهای سهام را پرداخت نکرده بودند و صلا سودی وجود نداشته که بخواهیم به دو دهک پایین و ۴ دهک بعدی ماهی ۸۰ هزار تومان سود پرداخت کنیم.
وی عنوان کرد: منبع پرداختها هم مشخص نیست و گفته میشود برخی شرکتها مجبور شدند از بودجه جاری خود این پول را به مردم بدهند و در واقع سود سهام نبوده است که بین مردم توزیع شده است.
وی هم چنین تاکید کرد: حتی دولت قبل این که قانون نهایی تصویب شود این سود را پرداخت کرده است. متاسفانه برخی سوءجریانها در دولت وجود داشته و دارد و حوادث اخیر آن را تایید کرده است.
او ادامه داد: امیدواریم اگر تخلفی شده مجلس به وظیفه قانونی خود رسیدگی کند.