حذف نظارت استصوابی، آزادی زندانیان سیاسی و تغییر اعضای شورای نگهبان
در این نامه که به امضای فضل الله صلواتی، سید علی نکوئی، سید محمود حسینی، نوروزی، هوشنگ الهام، تیموری، مدنیان ، هاشم جواهری، قدیرزاده، بهزاد حق پناه، مصطفی مسکین ، مصطفایی، فتح الله معین، وطنخواه ، دادخواه و دهها تن دیگر از فعالان سیاسی رسیده، آنان خواستار حذف نظارت استصوابی شده اند.
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری حضرت آیت الله مهدوی کنی ( دام عزه )
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
دغدغه انتخاباتهای آتی و مسئولیت الهی و اجتماعی در قبال آن , ما را بر آن داشت که به اختصار خدمت حضرتعالی به عنوان ریاست مجلس خبرگان رهبری و جایگاه مسئولیت زای والایی که بر عهده دارید , اعلام داریم که به نظر اینجانبان اصلاحات زیر با قید فوریت انجام گردد تا مردم بدون دغدغه و پیامد در انتخابات شرکت نمایند . بدیهی است مساعدت حضرتعالی برای حل این مشکل و یا بازتابی که این درخواست خواهد داشت می تواند مردم را در تصمیم گیری برای اتخاذ موضع درست در برابر انتخابات یاری نماید.
طرح فرایند انتخابات ( با استفاده از تجربیات دیگر کشورها و بهره گیری از برنامه ها و ابزارهای مورد اعتماد که بکار می برند ) به گونه ایی که حتی رای چند نفر هم قابل خدشه و تردید نباشد .
تعویض تمامی اعضای شورای نگهبان که در انتخابات سال 88 از کاندیدای خاص جانبداری کرده و معلوم شد که ظرفیت بی طرفی را نداشته و انتصاب اعضای جدید شورای نگهبان از گرایش های متفاوت سیاسی و عدم وابستگی به جناح حاکم
آزادی همه زندانیان سیاسی و لغو محکومیت های آنها به دلیل عدم تناسب و انطباق دادگاه های آنها با قانون اساسی و منع تعقیب همه ی اصلاح طلب ها
حذف نظارت استصوابی که انحراف آشکار از سیره انتخابات دوران حضرت امام خمینی (ره) و وظیفه شورای نگهبان در قانون اساسی است و برگشت شورای نگهبان به حوزه نظارتی متداول آن دوران.
تصویب قوانینی که بر اساس آن رد صلاحیت های نابجا قابل پیگیری قضایی باشد و برای عاملان اطلاعات غلط از هر ارگان و یا اشخاصی که باشند جرایم سنگین در نظر گرفته شود و فقط محکومیت های غیر سیاسی , مانع شرکت در انتخابات باشد .
خداوند بر توفیق همه خدمتگذارا ن به ملت بیفزاید
فضل الله صلواتی . سید علی نکوئی . سید محمود حسینی . نوروزی . هوشنگ الهام . تیموری . مدنیان . هاشم جواهری . قدیرزاده . بهزاد حق پناه . مصطفی مسکین . مصطفایی . فتح الله معین . وطنخواه . دادخواه .....
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری حضرت آیت الله مهدوی کنی ( دام عزه )
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
دغدغه انتخاباتهای آتی و مسئولیت الهی و اجتماعی در قبال آن , ما را بر آن داشت که به اختصار خدمت حضرتعالی به عنوان ریاست مجلس خبرگان رهبری و جایگاه مسئولیت زای والایی که بر عهده دارید , اعلام داریم که به نظر اینجانبان اصلاحات زیر با قید فوریت انجام گردد تا مردم بدون دغدغه و پیامد در انتخابات شرکت نمایند . بدیهی است مساعدت حضرتعالی برای حل این مشکل و یا بازتابی که این درخواست خواهد داشت می تواند مردم را در تصمیم گیری برای اتخاذ موضع درست در برابر انتخابات یاری نماید.
طرح فرایند انتخابات ( با استفاده از تجربیات دیگر کشورها و بهره گیری از برنامه ها و ابزارهای مورد اعتماد که بکار می برند ) به گونه ایی که حتی رای چند نفر هم قابل خدشه و تردید نباشد .
تعویض تمامی اعضای شورای نگهبان که در انتخابات سال 88 از کاندیدای خاص جانبداری کرده و معلوم شد که ظرفیت بی طرفی را نداشته و انتصاب اعضای جدید شورای نگهبان از گرایش های متفاوت سیاسی و عدم وابستگی به جناح حاکم
آزادی همه زندانیان سیاسی و لغو محکومیت های آنها به دلیل عدم تناسب و انطباق دادگاه های آنها با قانون اساسی و منع تعقیب همه ی اصلاح طلب ها
حذف نظارت استصوابی که انحراف آشکار از سیره انتخابات دوران حضرت امام خمینی (ره) و وظیفه شورای نگهبان در قانون اساسی است و برگشت شورای نگهبان به حوزه نظارتی متداول آن دوران.
تصویب قوانینی که بر اساس آن رد صلاحیت های نابجا قابل پیگیری قضایی باشد و برای عاملان اطلاعات غلط از هر ارگان و یا اشخاصی که باشند جرایم سنگین در نظر گرفته شود و فقط محکومیت های غیر سیاسی , مانع شرکت در انتخابات باشد .
خداوند بر توفیق همه خدمتگذارا ن به ملت بیفزاید
فضل الله صلواتی . سید علی نکوئی . سید محمود حسینی . نوروزی . هوشنگ الهام . تیموری . مدنیان . هاشم جواهری . قدیرزاده . بهزاد حق پناه . مصطفی مسکین . مصطفایی . فتح الله معین . وطنخواه . دادخواه .....
زندان جای شکستن زنان و مردان با ایمان نیست
به گزارش جرس، وی در این یادداشت نوشته است: جمعه یازدهم شهریور توفیقی پیدا کردم تا به همراه خانواده به دیدار سید مصطفی تاجزاده ، دوست عزیزم بروم . شب خوب و زیبایی بود ، مضافا اینکه حضور جناب آقای نوری زاد و دیگر دوستان نیز باعث آرامش خاطر همه حضار گردیده بود .
صحبت های گرم و شیرین عزیزان لذت حضور در آن جمع را بسیار افزوده بود و دلهایمان نمی خواست تا این لحظات خوش سپری شود . نکته بسیار حائز اهمیت و قابل ذکر برای دوستان روحیه بسیار بسیار قوی یاران زندان کشیده بویژه سید مصطفی تاجزاده بود . وقتی با شور و حرارت از خاطراتشان در زندان می گفتند ، به صراحت می توانستیم افتخار و سربلندی را در تمامی وجودشان مشاهده کنیم . آنچنان از فرصت خودسازی پیش آمده در زندان می گفتند که انسان حسرت می خورد. به نظر می رسد زندان با همه بدی ها ، رنج ها ، مشقات و دلتنگی هایش بویژه برای خانواده های زندانیان ، برای زنان و مردان با ایمان و استوار همچون نسرین ستوده ، سید مصطفی تاجزاده و نوری زاد و .... تبدیل به فرصتی طلایی شده تا عزمشان را جزم تر و اراده شان را محکم تر کنند و بوضوح مشخص است که زندان جای شکستن زنان و مردان با ایمان نیست و این انسان های پولادین را آبدیده تر می کند . البته این توفیقی است که نصیب ایشان شده و به برکت وجود با شرف و غیرتمند خودشان به این درجه از رشد رسیده اند و دیدن این انسانهای فرهیخته و خود ساخته و مشاهده این همه صبوری و صلابت و استواری ، بار سنگین مسئولیت دفاع از حقوق انسانها را از دوش ما بر نمیدارد .
صحبت های گرم و شیرین عزیزان لذت حضور در آن جمع را بسیار افزوده بود و دلهایمان نمی خواست تا این لحظات خوش سپری شود . نکته بسیار حائز اهمیت و قابل ذکر برای دوستان روحیه بسیار بسیار قوی یاران زندان کشیده بویژه سید مصطفی تاجزاده بود . وقتی با شور و حرارت از خاطراتشان در زندان می گفتند ، به صراحت می توانستیم افتخار و سربلندی را در تمامی وجودشان مشاهده کنیم . آنچنان از فرصت خودسازی پیش آمده در زندان می گفتند که انسان حسرت می خورد. به نظر می رسد زندان با همه بدی ها ، رنج ها ، مشقات و دلتنگی هایش بویژه برای خانواده های زندانیان ، برای زنان و مردان با ایمان و استوار همچون نسرین ستوده ، سید مصطفی تاجزاده و نوری زاد و .... تبدیل به فرصتی طلایی شده تا عزمشان را جزم تر و اراده شان را محکم تر کنند و بوضوح مشخص است که زندان جای شکستن زنان و مردان با ایمان نیست و این انسان های پولادین را آبدیده تر می کند . البته این توفیقی است که نصیب ایشان شده و به برکت وجود با شرف و غیرتمند خودشان به این درجه از رشد رسیده اند و دیدن این انسانهای فرهیخته و خود ساخته و مشاهده این همه صبوری و صلابت و استواری ، بار سنگین مسئولیت دفاع از حقوق انسانها را از دوش ما بر نمیدارد .
سایت "جوان آنلاین" وابسته به سپاه پاسداران جمعه 3-9-2011 نوشت که تیم محمود احمدی نژاد رئیس جمهوری اسلامی ایران به دنبال آشوب های جزیره ای در شهرهای کوچک در جریان انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی است.
"جوان آنلاین" در یادداشتی، تیم احمدی نژاد را "به شدت تشنه قدرت" توصیف کرد و ادامه داد: "شواهد و قرائن نشان میدهد که برای رسیدن به صندلی قدرت از هیچ اقدامی فروگذار نخواهند کرد."
این سایت آن چه را که "ضعف مدیریت جریان انحرافی بر عرصه اقتصاد کشور" نامید، "بسیار خطرناک" خواند و آن را یکی از مهمترین ابزارهای بروز اغتشاش در ایران معرفی کرده است.
اصولگرایان نزدیک به آیت الله خامنه ای به نزدیکان احمدی نژاد که اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر او در راس آن قرار دارد، "جریان انحرافی" می گویند.
مسائل اقتصادی و تورم ناشی از مدیریت دولت احمدی نژاد یکی از جریان های عمده اختلافی میان این دولت و کارشناسان در ایران است.
سایت وابسته به سپاه در ادامه با مقایسه نا آرامیهای پس از انتخابات رایست جمهوری دو سال پیش ایران با نا آرامیها احتمالی در انتخابات آینده، پیشبینی کرده که "آشوبهای جزیرهای" علاوه بر شهرهای بزرگ در شهرهای کوچک نیز رخ دهد.
پس از انتخابات دو سال پیش ایران که احمدی نژاد پیروز آن اعلام شد، اعتراض هایی خیابانی شهرهای مختلف ایران از جمله تهران پایتخت را فراگرفت. اصلاح طلبان می گویند که در آن انتخابات تقلب گسترده و سازماندهی شده روی داده است.
این سایت در بخش دیگری از یادداشت خود نقل قولی از حسین طائب رئیس وقت اداره اطلاعات و اخبار فرماندهی سپاه در اسفند ۸۹ آورده که قابل توجه است.
بنابر اعلام «جوان آنلاین» آقای طائب در جمع دادستانهای سراسر کشور گفته آمریکا در فصل چهارم سال ۱۳۹۰ (زمستان) قصد «کودتای مخملی» در ایران دارد.
محافظهکاران حامی علی خامنهای دو روز پس از آنکه وی نسبت به بروز ناامنی در انتخابات آینده مجلس هشدار داد٬ تیم احمدینژاد و اصلاحطلبان را مهمترین عوامل این ناامنی احتمالی معرفی میکنند.
نگرانی این دسته از محافظهکاران در واقع به دلیل اقدامات احتمالی دولت احمدینژاد در دخالت در امور انتخابات و اتخاذ تصمیماتی است که بنابر اعتقاد آنها به نفع رهبر جمهوری اسلامی نیست.
"جوان آنلاین" در یادداشتی، تیم احمدی نژاد را "به شدت تشنه قدرت" توصیف کرد و ادامه داد: "شواهد و قرائن نشان میدهد که برای رسیدن به صندلی قدرت از هیچ اقدامی فروگذار نخواهند کرد."
این سایت آن چه را که "ضعف مدیریت جریان انحرافی بر عرصه اقتصاد کشور" نامید، "بسیار خطرناک" خواند و آن را یکی از مهمترین ابزارهای بروز اغتشاش در ایران معرفی کرده است.
اصولگرایان نزدیک به آیت الله خامنه ای به نزدیکان احمدی نژاد که اسفندیار رحیم مشایی رئیس دفتر او در راس آن قرار دارد، "جریان انحرافی" می گویند.
مسائل اقتصادی و تورم ناشی از مدیریت دولت احمدی نژاد یکی از جریان های عمده اختلافی میان این دولت و کارشناسان در ایران است.
سایت وابسته به سپاه در ادامه با مقایسه نا آرامیهای پس از انتخابات رایست جمهوری دو سال پیش ایران با نا آرامیها احتمالی در انتخابات آینده، پیشبینی کرده که "آشوبهای جزیرهای" علاوه بر شهرهای بزرگ در شهرهای کوچک نیز رخ دهد.
پس از انتخابات دو سال پیش ایران که احمدی نژاد پیروز آن اعلام شد، اعتراض هایی خیابانی شهرهای مختلف ایران از جمله تهران پایتخت را فراگرفت. اصلاح طلبان می گویند که در آن انتخابات تقلب گسترده و سازماندهی شده روی داده است.
این سایت در بخش دیگری از یادداشت خود نقل قولی از حسین طائب رئیس وقت اداره اطلاعات و اخبار فرماندهی سپاه در اسفند ۸۹ آورده که قابل توجه است.
بنابر اعلام «جوان آنلاین» آقای طائب در جمع دادستانهای سراسر کشور گفته آمریکا در فصل چهارم سال ۱۳۹۰ (زمستان) قصد «کودتای مخملی» در ایران دارد.
محافظهکاران حامی علی خامنهای دو روز پس از آنکه وی نسبت به بروز ناامنی در انتخابات آینده مجلس هشدار داد٬ تیم احمدینژاد و اصلاحطلبان را مهمترین عوامل این ناامنی احتمالی معرفی میکنند.
نگرانی این دسته از محافظهکاران در واقع به دلیل اقدامات احتمالی دولت احمدینژاد در دخالت در امور انتخابات و اتخاذ تصمیماتی است که بنابر اعتقاد آنها به نفع رهبر جمهوری اسلامی نیست.
اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد در اعتراض به بازداشت غیرقانونی و وضعیت نامناسب در زندان بابل، اعتصاب غذای نامحدود کرده است.
به گفته ی آقای ذهابیان پدر اشکان این عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت پس از گذراندن بیش از نیمی از ۶ ماه حکم غیرقانونی حبس در زندان متی کلا بابل، در اعتراض به شرایط نگهداری در این زندان از روز سه شنبه دست به اعتصاب غذای نامحدود تر زده است.
اشکان ذهابیان دانشجوی رشته شیمی محض، در دوران تحصیل در دانشگاه، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد بوده که پس از سفر به قم و دیدار با مراجع، دستگیر شد.
بنا بر این گزارش بحث گرفتن استفتا از مراجع مبنی بر عدم حلیت محرومیت از تحصیل دانشجویان و خبری شدن این موضوع دلیل اصلی بازداشت این فعال دانشجویی بوده است.
وی بدلیل شکنجه و فشار و سختی بیش از حد بازداشتگاه، بارها تصمیم به اعتراض می کند تا اینکه تصمیم قطعی خود را مبنی بر اعتصاب غذا از سحر گاه دیروز می گیرد.
پدر اشکان ذهابیان در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: پسر من در این بند امنیت جانی ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی.. زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. من نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.
همچنین مادر این فعال دانشجویی در مصاحبه با کلمه با بیان اینکه طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات جرم پسرش بوده است می گوید: به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن می شود جرم؟
استرس و نگرانی پدر اشکان ذهابیان از ابتدای مصاحبه بدانجا رسید که در میانه ی صحبت گوشی را به همسر خود داده و شنونده ی گفتگو شد. گرچه این گفتگوی تلفنی با بغض های یک مادر نگران به پایان نرسید، اما دادخواهی مادر در لحظه لحظه ی آن فریاد می شد.
متن کامل مصاحبه ی کلمه با پدر و مادر اشکان ذهابیان را با هم می خوانیم:
امروز اخبار نگران کننده ای از آقای ذهابیان منتشر شده است، ممکن دقیقا توضیح بدهید چه اتفاقی افتاده است؟
اشکان از دو روز پیش در اعتصاب غذا بوده، دیروز دچار خون ریزی شدید معده شده و امروز پیش از ظهر هم خبر دادند که به انفرادی منتقل شده است.
اصلا چرا اعتصاب غذا کرده بودند؟
اشکان را دو ماه بود که در بند سارقین و قاتل ها اعدامی ها انداخته بودند. بارها تقاضا کرده بود که مناسبت نداره در چنین بندی باشد. چندین بار اعتراض کرد که از او اخاذی شده در بند و اوضاع مناسبی ندارد. اما هیچ کس توجهی نکرد. بعد هم که اعتصاب و خون ریزی معده پیش آمد باز هم هیچ کس اعتنایی ندارد، حتی دارو به او ندادند. این حق یک زندانی سیاسی یا اصلا یک آدم است؟ این رسم برخورد است؟
آخرین بار چه زمانی با ایشان تماس داشتید؟
خودش دیروز به من زنگ زد و گفت بابا حالم خیلی بد است. فکر نکنم دیگر بتوانم به شما زنگ بزنم. وضعیت روحی و جسمی پسر من خراب است. قبل از ظهر هم که از درون زندان برایمان پیغام آوردند که بچه تان را بردند انفرادی. ما الان نمی دانیم به چه کسی باید مراجعه کنیم، که حداقل یک دکتر بالای سر این بچه ببرند.
فکر می کنید دلیل اصلی انتقال اشکان به این بند و فشارهای وارده بر ایشان چیست؟
در تاریخ هم از این داستان ها زیاد داریم. مثلا سلطان سلیم با یکی از وزرای خود مشکلی داشت، یکی دیگر از وزرا پیشنهاد داد که بهترین راه برای اینکه این فرد از موضع خودش کوتاه بیاید و تسلیم شود این است که یک هفته در بند قاتلین و اوباش باشد. سلطان سلیم پذیرفت و این کار را کرد و بعد از دو روز آن وزیر سر تعظیم فرود آورد و به سلطان گفت هر چه تو بگویی. من اشتباه کردم. حالا شما ببینید دانشجوی فرهیخته ای که در مرکز استعدادهای درخشان درس خوانده چه به روزش آمده است. ببینید به چه طرقی متوسل شده اند که مقاومتش را بشکنند. ممنوع التحصیل، ممنوع الخروج، ممنوع الزندگی.. خب یک باره بگویند برو و بمیر. این که نشد زندگی کردن.
با ماموران قضایی و مسئولان زندان هم تماس داشته اید؟
من همین حرف را من به یکی از ماموران اطلاعات هم گفتم. ما در این مدت همکاری کردیم و مصاحبه نکردیم اما ظاهرا گوش این ها بدهکار نیست و فایده ندارد. هر کاری که دلشان بخواهد انجام می دهند. هفته ی پیش مراجعه کردم دفتر دادستان توضیح دادم وضعیت اشکان را و گفتم لااقل منتقلش کنید همان مرکز شهید کچویی که دو ماه پیش آنجا بود. حداقل اینکه دیگر بین اعدامی ها نیست. اینجا دقیقا مثل یک پادگان است با رفتارهایی که دیکتاتورها هم حتی ندارند. پسر من اینجا امنیت جانی هم ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی..
جوابی هم داشتند؟
چه جوابی هست برای این پرسش که جای بچه ی من اینجاست؟ خود زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. این شد آزادی در کشور؟ مگر نمی گویند اینجا خانه ی امن مردم است؟ چرا درها بسته است؟ ما کجا باید بریم حرف هایمان را بزنیم؟ من الان نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.
آقای ذهابیان به شما نگفتند که در بازجویی ها از ایشان چه می خواهند و دلیل این فشارها چیست؟
در واقع نمی دانم اصلا در بازجویی ها چه گذشته است. وکیلش به من گفت که هیچ چیز در پرونده اش وجود ندارد. آنوقت بچه ی من را ۴۸ روز در انفرادی به بهانه ی بازجویی نگه داشته اند.
پس حکمی که صادر شده است بر چه اساسی است؟
هیچ. من خودم رفتم پیش قاضی و از او پرسیدم به چه جرمی ۸ ماه حبس برای اشکان صادر شده است؟ می گوید برو خدا رو شکر کن هر کس برای دومین بار پیش من بیاد کمتر از ۵ سال محکومش نمی کنم. شانس آوردید که ۵ سال حکم ندادم.
برخورد مسئولان با شما چطور بوده است؟
اذیت کننده است من واقعا نمی دانم به چه کسی باید بگویم. به دادستان می گویم، می گوید رییس اطلاعات. به او می گویم مرا به رییس زندان حواله می کند. او هم باز ما را به یک جای دیگر پاس می دهد. مثل توپ فوتبال با ما برخورد می شود. مرتب ما را شوت می کنند به این طرف و آن طرف.
من قادر نیستم مصاحبه را ادامه دهم. اگر اجازه بدهید مادرش صحبت ها را ادامه دهد.
خانم ذهابیان شما پیگیری قضایی خاصی خواهید کرد؟
ما از دیروز حال خودمان را نمی فهمیم. قبلا به ما گفته بودند که کسی نمی تواند به شما کمک کند. مصاحبه نکنید ما هم گوش کردیم، گفتیم شاید اگر به توصیه ی آنها گوش کنیم زودتر مشکلات حل شود. اما همه چیز بدتر شد. من حتی نامه ای نوشتم برای اداره ی اطلاعات و دادستانی، اما انگار نه انگار.
به نظر شما اعتصاب غذا با توجه به اینکه تجربه های مشابه جواب نداده، راهکار مناسبی بود؟
چاره ای نداشت. من خودم به اشکان گفتم باید زودتر اعتراض می کردی. جان این بچه آنقدر در خطر بود که ترجیح می داد منتقل شود به انفرادی. و حالا که این اعتصاب غذا را انجام داده و بعد هم فرستادنش انفرادی که “آب از خدا مرگ از خدا”، معلوم نیست اگر بلایی سرش بیاید، کسی خبر دار می شود یا خیر.
بالاخره جرم آقای ذهابیان چیست؟
طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات. پسر من هیچ کاره ای نیست که اینقدر از او می ترسند و برایشان بزرگ شده. به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن می شود جرم؟
روحیه ی اشکان چطور است؟
توی آخرین ملاقات به من گفت مامان دلم می خواهد یک افطار یا سحر کنار شما باشم. می گفت فکر نکنم دوباره من را ببینی. من از همین جا اعلام میکنم اگر به بی توجهی هایشان ادامه دهند و به داد بچه ی من نرسند من هم همراه بچه ام اعتصاب غذا می کنم.
به گفته ی آقای ذهابیان پدر اشکان این عضو شورای عمومی دفتر تحکیم وحدت پس از گذراندن بیش از نیمی از ۶ ماه حکم غیرقانونی حبس در زندان متی کلا بابل، در اعتراض به شرایط نگهداری در این زندان از روز سه شنبه دست به اعتصاب غذای نامحدود تر زده است.
اشکان ذهابیان دانشجوی رشته شیمی محض، در دوران تحصیل در دانشگاه، از اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه فردوسی و علوم پزشکی مشهد بوده که پس از سفر به قم و دیدار با مراجع، دستگیر شد.
بنا بر این گزارش بحث گرفتن استفتا از مراجع مبنی بر عدم حلیت محرومیت از تحصیل دانشجویان و خبری شدن این موضوع دلیل اصلی بازداشت این فعال دانشجویی بوده است.
وی بدلیل شکنجه و فشار و سختی بیش از حد بازداشتگاه، بارها تصمیم به اعتراض می کند تا اینکه تصمیم قطعی خود را مبنی بر اعتصاب غذا از سحر گاه دیروز می گیرد.
پدر اشکان ذهابیان در گفتگو با خبرنگار کلمه می گوید: پسر من در این بند امنیت جانی ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی.. زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. من نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.
همچنین مادر این فعال دانشجویی در مصاحبه با کلمه با بیان اینکه طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات جرم پسرش بوده است می گوید: به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن می شود جرم؟
استرس و نگرانی پدر اشکان ذهابیان از ابتدای مصاحبه بدانجا رسید که در میانه ی صحبت گوشی را به همسر خود داده و شنونده ی گفتگو شد. گرچه این گفتگوی تلفنی با بغض های یک مادر نگران به پایان نرسید، اما دادخواهی مادر در لحظه لحظه ی آن فریاد می شد.
متن کامل مصاحبه ی کلمه با پدر و مادر اشکان ذهابیان را با هم می خوانیم:
امروز اخبار نگران کننده ای از آقای ذهابیان منتشر شده است، ممکن دقیقا توضیح بدهید چه اتفاقی افتاده است؟
اشکان از دو روز پیش در اعتصاب غذا بوده، دیروز دچار خون ریزی شدید معده شده و امروز پیش از ظهر هم خبر دادند که به انفرادی منتقل شده است.
اصلا چرا اعتصاب غذا کرده بودند؟
اشکان را دو ماه بود که در بند سارقین و قاتل ها اعدامی ها انداخته بودند. بارها تقاضا کرده بود که مناسبت نداره در چنین بندی باشد. چندین بار اعتراض کرد که از او اخاذی شده در بند و اوضاع مناسبی ندارد. اما هیچ کس توجهی نکرد. بعد هم که اعتصاب و خون ریزی معده پیش آمد باز هم هیچ کس اعتنایی ندارد، حتی دارو به او ندادند. این حق یک زندانی سیاسی یا اصلا یک آدم است؟ این رسم برخورد است؟
آخرین بار چه زمانی با ایشان تماس داشتید؟
خودش دیروز به من زنگ زد و گفت بابا حالم خیلی بد است. فکر نکنم دیگر بتوانم به شما زنگ بزنم. وضعیت روحی و جسمی پسر من خراب است. قبل از ظهر هم که از درون زندان برایمان پیغام آوردند که بچه تان را بردند انفرادی. ما الان نمی دانیم به چه کسی باید مراجعه کنیم، که حداقل یک دکتر بالای سر این بچه ببرند.
فکر می کنید دلیل اصلی انتقال اشکان به این بند و فشارهای وارده بر ایشان چیست؟
در تاریخ هم از این داستان ها زیاد داریم. مثلا سلطان سلیم با یکی از وزرای خود مشکلی داشت، یکی دیگر از وزرا پیشنهاد داد که بهترین راه برای اینکه این فرد از موضع خودش کوتاه بیاید و تسلیم شود این است که یک هفته در بند قاتلین و اوباش باشد. سلطان سلیم پذیرفت و این کار را کرد و بعد از دو روز آن وزیر سر تعظیم فرود آورد و به سلطان گفت هر چه تو بگویی. من اشتباه کردم. حالا شما ببینید دانشجوی فرهیخته ای که در مرکز استعدادهای درخشان درس خوانده چه به روزش آمده است. ببینید به چه طرقی متوسل شده اند که مقاومتش را بشکنند. ممنوع التحصیل، ممنوع الخروج، ممنوع الزندگی.. خب یک باره بگویند برو و بمیر. این که نشد زندگی کردن.
با ماموران قضایی و مسئولان زندان هم تماس داشته اید؟
من همین حرف را من به یکی از ماموران اطلاعات هم گفتم. ما در این مدت همکاری کردیم و مصاحبه نکردیم اما ظاهرا گوش این ها بدهکار نیست و فایده ندارد. هر کاری که دلشان بخواهد انجام می دهند. هفته ی پیش مراجعه کردم دفتر دادستان توضیح دادم وضعیت اشکان را و گفتم لااقل منتقلش کنید همان مرکز شهید کچویی که دو ماه پیش آنجا بود. حداقل اینکه دیگر بین اعدامی ها نیست. اینجا دقیقا مثل یک پادگان است با رفتارهایی که دیکتاتورها هم حتی ندارند. پسر من اینجا امنیت جانی هم ندارد. خودتان تصور کنید زندگی با ۶۰ تا آدم اعدامی..
جوابی هم داشتند؟
چه جوابی هست برای این پرسش که جای بچه ی من اینجاست؟ خود زندانبان ها می گفتند ما روزهای اول متعجب بودیم این جوان کیست. بعدها متوجه شدیم که زندانی سیاسی است. این شد آزادی در کشور؟ مگر نمی گویند اینجا خانه ی امن مردم است؟ چرا درها بسته است؟ ما کجا باید بریم حرف هایمان را بزنیم؟ من الان نگران پسرم هستم، وضعیت او خیلی وخیم است. ای کاش رسانه ها خبر بدهند که بچه ی من در چه وضعیتی است.
آقای ذهابیان به شما نگفتند که در بازجویی ها از ایشان چه می خواهند و دلیل این فشارها چیست؟
در واقع نمی دانم اصلا در بازجویی ها چه گذشته است. وکیلش به من گفت که هیچ چیز در پرونده اش وجود ندارد. آنوقت بچه ی من را ۴۸ روز در انفرادی به بهانه ی بازجویی نگه داشته اند.
پس حکمی که صادر شده است بر چه اساسی است؟
هیچ. من خودم رفتم پیش قاضی و از او پرسیدم به چه جرمی ۸ ماه حبس برای اشکان صادر شده است؟ می گوید برو خدا رو شکر کن هر کس برای دومین بار پیش من بیاد کمتر از ۵ سال محکومش نمی کنم. شانس آوردید که ۵ سال حکم ندادم.
برخورد مسئولان با شما چطور بوده است؟
اذیت کننده است من واقعا نمی دانم به چه کسی باید بگویم. به دادستان می گویم، می گوید رییس اطلاعات. به او می گویم مرا به رییس زندان حواله می کند. او هم باز ما را به یک جای دیگر پاس می دهد. مثل توپ فوتبال با ما برخورد می شود. مرتب ما را شوت می کنند به این طرف و آن طرف.
من قادر نیستم مصاحبه را ادامه دهم. اگر اجازه بدهید مادرش صحبت ها را ادامه دهد.
خانم ذهابیان شما پیگیری قضایی خاصی خواهید کرد؟
ما از دیروز حال خودمان را نمی فهمیم. قبلا به ما گفته بودند که کسی نمی تواند به شما کمک کند. مصاحبه نکنید ما هم گوش کردیم، گفتیم شاید اگر به توصیه ی آنها گوش کنیم زودتر مشکلات حل شود. اما همه چیز بدتر شد. من حتی نامه ای نوشتم برای اداره ی اطلاعات و دادستانی، اما انگار نه انگار.
به نظر شما اعتصاب غذا با توجه به اینکه تجربه های مشابه جواب نداده، راهکار مناسبی بود؟
چاره ای نداشت. من خودم به اشکان گفتم باید زودتر اعتراض می کردی. جان این بچه آنقدر در خطر بود که ترجیح می داد منتقل شود به انفرادی. و حالا که این اعتصاب غذا را انجام داده و بعد هم فرستادنش انفرادی که “آب از خدا مرگ از خدا”، معلوم نیست اگر بلایی سرش بیاید، کسی خبر دار می شود یا خیر.
بالاخره جرم آقای ذهابیان چیست؟
طرفداری از آقای موسوی و کروبی در انتخابات. پسر من هیچ کاره ای نیست که اینقدر از او می ترسند و برایشان بزرگ شده. به او گفتند چرا رفتی خانه ی آیت الله صانعی و وحید خراسانی. شما به من بگویید این جرم است؟ این آقایان که تا چند وقت پیش آدم های خوبی بودند. یک دفعه آنقدر بد شدند که به دیدارشان رفتن می شود جرم؟
روحیه ی اشکان چطور است؟
توی آخرین ملاقات به من گفت مامان دلم می خواهد یک افطار یا سحر کنار شما باشم. می گفت فکر نکنم دوباره من را ببینی. من از همین جا اعلام میکنم اگر به بی توجهی هایشان ادامه دهند و به داد بچه ی من نرسند من هم همراه بچه ام اعتصاب غذا می کنم.
حجتالاسلام والمسلمین یاسر خمینی به همراه همسر و مادرش، دکتر فاطمه طباطبایی روز چهارشنبه در منزل فاطمه کروبی با وی دیدار کردند.
به گزارش سحامنیوز، در ابتدای این دیدار، فاطمه کروبی شرحی از آخرین وضعیت مهدی کروبی و شرایط سختی که خانوادهی کروبی در هفت ماه گذشته داشتهاند، ارائه کرد.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین یاسر خمینی با اظهار تاسف از شرایط پیش آمده برای آقای کروبی و خانوادهی وی عنوان کرد: آقای کروبی از پیشگامان نهضت امام بوده و همیشه مورد عنایت و توجه ایشان قرار داشت. آقای کروبی با شجاعتی که قبل و بعد از انقلاب از خود نشان داد ثابت کرد که اسلام، کشور و منافع مردم برای او بسیار مهمتر از زندگی راحت و بدون دغدغه است.
وی همچنین ابراز داشت: امیدوارم مسئولان کشور با درایتی عمیقتر به مسائل نگاه کنند و هر چه زودتر به حبس این دو عزیزِ همراه مردم خاتمه دهند.
در پایان این دیدار دکتر فاطمه طباطبایی همسر مرحوم احمد خمینی، با ذکر خاطرهای از هتک حرمت روحانیت، نسبت به آسیب شدیدی که در چند سالهی اخیر به باورهای دینی مردم وارد شده ابراز تاسف و نگرانی کرد و گفت: امیدوارم هر چه زودتر محدودیتهای صورت گرفته برای آقایان کروبی و موسوی پایان پذیرد.
به گزارش سحامنیوز، در ابتدای این دیدار، فاطمه کروبی شرحی از آخرین وضعیت مهدی کروبی و شرایط سختی که خانوادهی کروبی در هفت ماه گذشته داشتهاند، ارائه کرد.
در ادامه حجتالاسلام والمسلمین یاسر خمینی با اظهار تاسف از شرایط پیش آمده برای آقای کروبی و خانوادهی وی عنوان کرد: آقای کروبی از پیشگامان نهضت امام بوده و همیشه مورد عنایت و توجه ایشان قرار داشت. آقای کروبی با شجاعتی که قبل و بعد از انقلاب از خود نشان داد ثابت کرد که اسلام، کشور و منافع مردم برای او بسیار مهمتر از زندگی راحت و بدون دغدغه است.
وی همچنین ابراز داشت: امیدوارم مسئولان کشور با درایتی عمیقتر به مسائل نگاه کنند و هر چه زودتر به حبس این دو عزیزِ همراه مردم خاتمه دهند.
در پایان این دیدار دکتر فاطمه طباطبایی همسر مرحوم احمد خمینی، با ذکر خاطرهای از هتک حرمت روحانیت، نسبت به آسیب شدیدی که در چند سالهی اخیر به باورهای دینی مردم وارد شده ابراز تاسف و نگرانی کرد و گفت: امیدوارم هر چه زودتر محدودیتهای صورت گرفته برای آقایان کروبی و موسوی پایان پذیرد.
September 3rd, 2011 - This report was posted on Journalist Saeed Pourheydar's web blog:
Full scale civil war in Orumiyeh - security forces fire directly at the protesters.
Hundreds arrested....
At Least 13 protesters injured and taken to Matrahi Hospital in Orumiyeh and reports of 4 protesters in critical condition. Information on other hospitals currently not available.
Eye witnesses describe the level of violence by security agents as beyond words. Reports of a much larger showing by protesters in relation to previous weeks.
Currently Basiji forces, consisting mainly of young boys of no more than 25 years of age, carrying PVC pipes are present at Artesh, Amniyati, Bakeri, Khayam, University and other streets.
Tens of protesters were transferred today to one of the buildings belonging to Basiji forces at Mokhaberat square at the entrance of Bargh street; a building that until 4 years ago was one of the safe houses for the Ministry of Intelligence in Orumiyeh.
Moments ago, plain clothes agents were seen at Matrahi hospital, transferring protesters who were not in critical condition to an undisclosed location. One of the nurses at Matrahi stated that the injured may very well have been transferred to Arefian Hospital under the supervision of the IRGC.
The IRGC is responsible for the protection of the State building and Seda va Sima (Iran's National Broadcasting Corporation IRIB) in Western Azarbaijan. About an hour ago at least 10, black Toyota Land Cruisers were seen surrounding the state building and the IRIB.
The presence of such military vehicles is reminiscent of protests that took place in the province of Naghdeh in 2006 when citizens protested against a caricature that was published in Iran newspaper. At the time, 13 citizens were martyred as a result of direct gun shots by security agents.
Moments ago, security forces were seen arresting a number of young citizens at internet cafes, seeking to publish and disseminate photos and news regarding the clashes and protests in Orumiyeh today.
A source at one of the hospitals reports on 2 fatalities at Matrahi hospital in Orumiyeh. Although not yet confirmed, there are reports of at least 5 fatalities during today's violent protests in Orumiyeh.
Source: Saeid Pourheydar's Blog: http://pourheydar.blogspot.com/2011/09/blog-post.html
آخرین خبرها از درگیریهای خشونت بار ارومیه
جنگ تمام عیار شهری در ارومیه و تیراندازی مستقیم ماموران به مردم
بازداشت صدها نفر
حداقل سیزده مجروح با گلوله در بیمارستان مطهری ارومیه که حال چهار نفرشان وخیم است، آماری از دیگر بیمارستانها در دست نیست
شاهدان عینی میزان خشونت به کار رفته توسط مامورین را غیرقابل توصیف و حضور مردم را بیش از تظاهرات هفته پیش اعلام کردند
هم اکنون نیروهای بسیج که عمدتا نوجوان و جوانان حداکثر تا 25 سال سن هستند با لوله های پلیکا در دست در خیابانهای ارتش ، امینی ، باکری، خیام ، دانشکده و خیابانهای دیگر شهر مستقر هستند
ده ها نفر از بازداشت شدگان تظاهرات خشونت بار امروز به یکی از ساختمانهای وابسته به بسیج در فلکه مخابرات ابتدای خیابان برق که تا چهارسال پیش یکی از خانه های امن اداره اطلاعات ارومیه بود منتقل شده اند
دقایقی پیش ماموران لباس شخصی با حضور در بیمارستان مجروحانی که حالشان وخیم نبود را به مکانی نامعلوم منتقل کردند . یکی از پرستاران بیمارستان مطهری از انتقال احتمالی این مجروحان به بیمارستان عارفیان که متعلق به سپاه است خبر داد
سپاه پاسداران مسئولیت حفاظت از ساختمان استانداری و صدای و سیمای آذربایجان غربی را در دست دارد و یکساعت پیش حداقل ده دستگاه تویوتا لندکروزهای سیاه رنگ سپاه که بر پشت آنها سلاح دوشکا قرار دارد در محوطه استانداری و صدا و سیما مستقر شده اند
سابقه حضور خودروهای سپاه مجهز به دوشکا به سال 85 در شهرستان نقده در جریان تظاهرات اعتراضی مردم به کاریکاتور روزنامه ایران بازمیگردد که متاسفانه در اثر شلیک گلوله مستقیم به مردم در آن سال توسط این خودروها 13 نفر از اهالی نقده به شهادت رسیدند
دقایقی پیش ماموران امنیتی با حضور در چند کافی نت در شهر ارومیه اقدام به بازداشت هفت نفر از جوانان کردند که احتمال میدادند در حال ارسال عکس و فیلمهایی از تظاهرات امروز ارومیه هستند
یکی از منابع بیمارستانی از کشته شدن دو نفر از مجروحان که در بیمارستان مطهری ارومیه بودند خبر داد . خبرهای تایید نشده از کشته شدن بیش از 5 نفر در تظاهرات خشونت بار امروز ارومیه خبر میدهند
Full scale civil war in Orumiyeh - security forces fire directly at the protesters.
Hundreds arrested....
At Least 13 protesters injured and taken to Matrahi Hospital in Orumiyeh and reports of 4 protesters in critical condition. Information on other hospitals currently not available.
Eye witnesses describe the level of violence by security agents as beyond words. Reports of a much larger showing by protesters in relation to previous weeks.
Currently Basiji forces, consisting mainly of young boys of no more than 25 years of age, carrying PVC pipes are present at Artesh, Amniyati, Bakeri, Khayam, University and other streets.
Tens of protesters were transferred today to one of the buildings belonging to Basiji forces at Mokhaberat square at the entrance of Bargh street; a building that until 4 years ago was one of the safe houses for the Ministry of Intelligence in Orumiyeh.
Moments ago, plain clothes agents were seen at Matrahi hospital, transferring protesters who were not in critical condition to an undisclosed location. One of the nurses at Matrahi stated that the injured may very well have been transferred to Arefian Hospital under the supervision of the IRGC.
The IRGC is responsible for the protection of the State building and Seda va Sima (Iran's National Broadcasting Corporation IRIB) in Western Azarbaijan. About an hour ago at least 10, black Toyota Land Cruisers were seen surrounding the state building and the IRIB.
The presence of such military vehicles is reminiscent of protests that took place in the province of Naghdeh in 2006 when citizens protested against a caricature that was published in Iran newspaper. At the time, 13 citizens were martyred as a result of direct gun shots by security agents.
Moments ago, security forces were seen arresting a number of young citizens at internet cafes, seeking to publish and disseminate photos and news regarding the clashes and protests in Orumiyeh today.
A source at one of the hospitals reports on 2 fatalities at Matrahi hospital in Orumiyeh. Although not yet confirmed, there are reports of at least 5 fatalities during today's violent protests in Orumiyeh.
Source: Saeid Pourheydar's Blog: http://pourheydar.blogspot.com/2011/09/blog-post.html
آخرین خبرها از درگیریهای خشونت بار ارومیه
جنگ تمام عیار شهری در ارومیه و تیراندازی مستقیم ماموران به مردم
بازداشت صدها نفر
حداقل سیزده مجروح با گلوله در بیمارستان مطهری ارومیه که حال چهار نفرشان وخیم است، آماری از دیگر بیمارستانها در دست نیست
شاهدان عینی میزان خشونت به کار رفته توسط مامورین را غیرقابل توصیف و حضور مردم را بیش از تظاهرات هفته پیش اعلام کردند
هم اکنون نیروهای بسیج که عمدتا نوجوان و جوانان حداکثر تا 25 سال سن هستند با لوله های پلیکا در دست در خیابانهای ارتش ، امینی ، باکری، خیام ، دانشکده و خیابانهای دیگر شهر مستقر هستند
ده ها نفر از بازداشت شدگان تظاهرات خشونت بار امروز به یکی از ساختمانهای وابسته به بسیج در فلکه مخابرات ابتدای خیابان برق که تا چهارسال پیش یکی از خانه های امن اداره اطلاعات ارومیه بود منتقل شده اند
دقایقی پیش ماموران لباس شخصی با حضور در بیمارستان مجروحانی که حالشان وخیم نبود را به مکانی نامعلوم منتقل کردند . یکی از پرستاران بیمارستان مطهری از انتقال احتمالی این مجروحان به بیمارستان عارفیان که متعلق به سپاه است خبر داد
سپاه پاسداران مسئولیت حفاظت از ساختمان استانداری و صدای و سیمای آذربایجان غربی را در دست دارد و یکساعت پیش حداقل ده دستگاه تویوتا لندکروزهای سیاه رنگ سپاه که بر پشت آنها سلاح دوشکا قرار دارد در محوطه استانداری و صدا و سیما مستقر شده اند
سابقه حضور خودروهای سپاه مجهز به دوشکا به سال 85 در شهرستان نقده در جریان تظاهرات اعتراضی مردم به کاریکاتور روزنامه ایران بازمیگردد که متاسفانه در اثر شلیک گلوله مستقیم به مردم در آن سال توسط این خودروها 13 نفر از اهالی نقده به شهادت رسیدند
دقایقی پیش ماموران امنیتی با حضور در چند کافی نت در شهر ارومیه اقدام به بازداشت هفت نفر از جوانان کردند که احتمال میدادند در حال ارسال عکس و فیلمهایی از تظاهرات امروز ارومیه هستند
یکی از منابع بیمارستانی از کشته شدن دو نفر از مجروحان که در بیمارستان مطهری ارومیه بودند خبر داد . خبرهای تایید نشده از کشته شدن بیش از 5 نفر در تظاهرات خشونت بار امروز ارومیه خبر میدهند
از تبریز و ارومیه خبر میرسد که چندین هزار نفر از دوستداران دریاچه ارومیه بار دیگر، به خیابانها ریخته و برای نجات دریاچه شعار سر دادند. همچنین گزارش شده است که ماموران امنیتی این بار نیز با معترضان به خشک شدن دریاچه ارومیه برخورد کردهاند.
یک شاهد عینی به رادیو فردا گفت دوستداران دریاچه ارومیه، روز شنبه حدود ساعت پنج در راسته کوچه تبریز اجتماع کردند؛ این شاهد عینی میگوید در راسته کوچه تبریز چند هزار نفر اجتماع کرده بودند و در منطقه آبرسان هم جمعیت بیشتر بود.
این شهروند ساکن تبریز برخورد ماموران امنیتی با معترضان را خشن توصیف کرد و گفت نیروهای امنیتی در مواجهه با معترضان از گاز اشکآور استفاده کردهاند.
در همین حال به گفته یاشار حکاکپور، یک فعال آذری خارج از کشور و مسئول «روابط عمومی انجمن زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران»، روز شنبه در ارومیه نیز چندین هزار نفر از دوستداران دریاچه ارومیه، برای نجات دریاچه ارومیه شعار سر دادند.
به گفته حکاکپور از جمله در خیابان عطایی و میدان ایالت تظاهرات در اعتراض به سیاستهای دولت در مورد دریاچه ارومیه صورت گرفته است؛ وی همچنین گفت ماموران امنیتی با توسل به باتوم و گلولههای رنگی و نیز موتور سیکلت سعی در متفرق کردن معترضان داشتهاند.
حکاکپور افزود در تبریز معترضان در اطراف بانک ملی و خیابان دارایی تجمع کرده بودند.
وی به رادیو فردا گفت برپایه اخبار رسیده در تبریز و ارومیه شماری از تجمعکنندگان بازداشت شدهاند.
یکشنبه گذشته نیز چند هزار نفر از دوستداران دریاچه ارومیه در ارومیه و تبریز به خیابان آمدند و مسئولان را به نجات این تالاب فراخواندند.
روز شنبه گذشته ۲۲ نماینده مجلس شورای اسلامی، در نامهای به هیات رئیسه مجلس، از دولت خواستند که پاسخگوی پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ناشی از روند خشک شدن دریاچه ارومیه باشد.
در اعتراضهای صورت گرفته در تبریز و ارومیه، مردم علیه مجلس به خاطر رای نیاوردن دوفوریت طرح نجات دریاچه ارومیه شعار سردادند.
روز شنبه ۱۴۰ روزنامهنگار نیز، با امضای نامهای سرگشاده خطاب به نمایندگان مجلس، وزیر نیرو، وزیر جهاد کشاورزی و استانداران آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان، خواهان اقدام فوری و به دور از تشریفات اداری برای نجات دریاچه ارومیه شدند.
در همین حال معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دولت محمد خاتمی، با انتقاد از نحوه برخورد با دوستداران دریاچه ارومیه خواستار عزم دولتمردان برای نجات این دریاچه شده است.
معصومه ابتکار تصریح کرده است که به عنوان یک راهحل فوری باید به این دریاچه آب انتقال داده شود.
معصومه ابتکار که هماکنون، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران است به خبرگزاری ایلنا گفت: «ما از سال ۷۸ و ۷۹ متوجه پدیده خشک شدن دریاچه ارومیه شده بودیم و مشخص شده بود که به علت بروز خشکسالی و کاهش بارش و میزان رواناب، آب دریاچه هر ساله کاهش چشمگیری نشان داده و وضعیت آن به سمت بحرانی شدن میرود.»
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دولت محمد خاتمی میگوید در زمان ریاست وی نمایندگان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی فشار میآورند که بر روی دریاچه جاده ساخته شود اما سازمان وی با این اقدام به شدت مخالف بوده است.
معصومه ابتکار تصریح کرد: «سازمان محیط زیست در زمان تصدی من از ابتدا نیز با ساخت آن مخالف بود اما فشارهای بسیار زیادی از سوی نمایندگان مجلس استانهای آذربایجان غربی و شرقی روی محیط زیست و دولت برای ساخت این جاده وجود داشت.»
وی تاکید کرد: «تا زمانی که من رئیس سازمان محیط زیست بودم هیچگاه مطالعات ارزیابی زیست محیطی پل شهید کلانتری را تایید نکردم و پس از من بود که ساخت آن حادث شد.»
ابتکار اظهار داشت: «هم اکنون باید به راه حلهای عاجل بیاندیشیم، تا دریاچه خشک نشود و حق آبه به دریاچه برسد که بخشی از آن یقینا در دست وزارت نیرو است بخشی نیز در اختیار وزارت جهاد کشاورزی تا راندمان آبی کشاورزی منطقه را کنترل کند و بخشی از حقابه دریاچه ارومیه را تامین کنند.»
وی با انتقاد از نحوه برخورد با دوستداران دریاچه ارومیه گفت: «هیچکس اکنون نمیگوید که دریاچه ارومیه خشک شود پس چرا با کسانی که دلسوز این دریاچه هستند برخورد میشود.»
رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست دولت محمد خاتمی گفت: «چرا مسئولان از این ظرفیت استفاده نمیکنند تا به وسیله آن زودتر به اهدافشان در نجات دریاچه ارومیه دست پیدا کنند تا هم دولت و هم مجلس سیاستها خود را مورد بازنگری قرار دهند.»
یک شاهد عینی به رادیو فردا گفت دوستداران دریاچه ارومیه، روز شنبه حدود ساعت پنج در راسته کوچه تبریز اجتماع کردند؛ این شاهد عینی میگوید در راسته کوچه تبریز چند هزار نفر اجتماع کرده بودند و در منطقه آبرسان هم جمعیت بیشتر بود.
این شهروند ساکن تبریز برخورد ماموران امنیتی با معترضان را خشن توصیف کرد و گفت نیروهای امنیتی در مواجهه با معترضان از گاز اشکآور استفاده کردهاند.
در همین حال به گفته یاشار حکاکپور، یک فعال آذری خارج از کشور و مسئول «روابط عمومی انجمن زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران»، روز شنبه در ارومیه نیز چندین هزار نفر از دوستداران دریاچه ارومیه، برای نجات دریاچه ارومیه شعار سر دادند.
به گفته حکاکپور از جمله در خیابان عطایی و میدان ایالت تظاهرات در اعتراض به سیاستهای دولت در مورد دریاچه ارومیه صورت گرفته است؛ وی همچنین گفت ماموران امنیتی با توسل به باتوم و گلولههای رنگی و نیز موتور سیکلت سعی در متفرق کردن معترضان داشتهاند.
حکاکپور افزود در تبریز معترضان در اطراف بانک ملی و خیابان دارایی تجمع کرده بودند.
وی به رادیو فردا گفت برپایه اخبار رسیده در تبریز و ارومیه شماری از تجمعکنندگان بازداشت شدهاند.
یکشنبه گذشته نیز چند هزار نفر از دوستداران دریاچه ارومیه در ارومیه و تبریز به خیابان آمدند و مسئولان را به نجات این تالاب فراخواندند.
روز شنبه گذشته ۲۲ نماینده مجلس شورای اسلامی، در نامهای به هیات رئیسه مجلس، از دولت خواستند که پاسخگوی پیامدهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ناشی از روند خشک شدن دریاچه ارومیه باشد.
در اعتراضهای صورت گرفته در تبریز و ارومیه، مردم علیه مجلس به خاطر رای نیاوردن دوفوریت طرح نجات دریاچه ارومیه شعار سردادند.
روز شنبه ۱۴۰ روزنامهنگار نیز، با امضای نامهای سرگشاده خطاب به نمایندگان مجلس، وزیر نیرو، وزیر جهاد کشاورزی و استانداران آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کردستان، خواهان اقدام فوری و به دور از تشریفات اداری برای نجات دریاچه ارومیه شدند.
در همین حال معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دولت محمد خاتمی، با انتقاد از نحوه برخورد با دوستداران دریاچه ارومیه خواستار عزم دولتمردان برای نجات این دریاچه شده است.
معصومه ابتکار تصریح کرده است که به عنوان یک راهحل فوری باید به این دریاچه آب انتقال داده شود.
معصومه ابتکار که هماکنون، رئیس کمیته محیط زیست شورای شهر تهران است به خبرگزاری ایلنا گفت: «ما از سال ۷۸ و ۷۹ متوجه پدیده خشک شدن دریاچه ارومیه شده بودیم و مشخص شده بود که به علت بروز خشکسالی و کاهش بارش و میزان رواناب، آب دریاچه هر ساله کاهش چشمگیری نشان داده و وضعیت آن به سمت بحرانی شدن میرود.»
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست دولت محمد خاتمی میگوید در زمان ریاست وی نمایندگان آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی فشار میآورند که بر روی دریاچه جاده ساخته شود اما سازمان وی با این اقدام به شدت مخالف بوده است.
معصومه ابتکار تصریح کرد: «سازمان محیط زیست در زمان تصدی من از ابتدا نیز با ساخت آن مخالف بود اما فشارهای بسیار زیادی از سوی نمایندگان مجلس استانهای آذربایجان غربی و شرقی روی محیط زیست و دولت برای ساخت این جاده وجود داشت.»
وی تاکید کرد: «تا زمانی که من رئیس سازمان محیط زیست بودم هیچگاه مطالعات ارزیابی زیست محیطی پل شهید کلانتری را تایید نکردم و پس از من بود که ساخت آن حادث شد.»
ابتکار اظهار داشت: «هم اکنون باید به راه حلهای عاجل بیاندیشیم، تا دریاچه خشک نشود و حق آبه به دریاچه برسد که بخشی از آن یقینا در دست وزارت نیرو است بخشی نیز در اختیار وزارت جهاد کشاورزی تا راندمان آبی کشاورزی منطقه را کنترل کند و بخشی از حقابه دریاچه ارومیه را تامین کنند.»
وی با انتقاد از نحوه برخورد با دوستداران دریاچه ارومیه گفت: «هیچکس اکنون نمیگوید که دریاچه ارومیه خشک شود پس چرا با کسانی که دلسوز این دریاچه هستند برخورد میشود.»
رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست دولت محمد خاتمی گفت: «چرا مسئولان از این ظرفیت استفاده نمیکنند تا به وسیله آن زودتر به اهدافشان در نجات دریاچه ارومیه دست پیدا کنند تا هم دولت و هم مجلس سیاستها خود را مورد بازنگری قرار دهند.»
Mahdieh!
What led to Mahdieh’s arrest and illegal imprisonment by the Iranian authorities?
Golroo was born on August 24,1985. She achieved the 500th rank in the mathematics/physics university entrance exam and was accepted in the field of industrial economics at Allameh Tabatabai University. She started out as a member then held the position of secretary and also deputy secretary in the Islamic Association of the Economics Department. In 2007, she became a member of the Tahkim Vahdat office in Tehran (a reputable student alumni organization).
In 2006, Mahdieh Golroo was banned from continuing her post-secondary education (the ban extended until 2009) while she was only one semester shy from graduating university. The ban came after she had publicly criticized Ahmadinejad’s government in summits and student assemblies and through published journal pieces. She had also made efforts to prevent the dissolution of the Islamic Association of Allameh Tabatabai University by its appointed president Hojat-al-Islam Shariati. Mahdieh Golroo has missed a record of eight university terms due to the ban.
In November 2009, in protest to being illegally denied access to higher education, Mahdieh Golroo and other Allameh Tabatabai University students, including Majid Dorri, launched an indefinite peaceful protest at the university that led to their temporary arrests. While jailed they launched hunger strikes which lasted until their release on December 1, 2009, one week after their illegal arrests.
A day before her second arrest in 2009, Mahdieh Golroo was sentenced to one year suspended imprisonment. She is known as one of the bravest student activists for her critical and informative speeches given at university gatherings, including her speech at Allameh Tabatabai University on October 30, 2007 and her speech at the University of Tehran on December 9, 2007 and December 8, 2007 (at this gathering she spoke out against executions and criticized Iranian authorities and the government’s economic policies).
Mahdieh Golroo and other students denied access to post-secondary education founded a group called the Right to Education Council.
Prior to the 2009 Iranian Presidential election, the student activists held gatherings in front of the Ministry of Science and IRIB and played a significant role in revealing Mahmoud Ahmadinejad’s lies, like when he denied the existence of starred students (students deprived of their educational rights) in Iran.
Following the 2009 Iranian Presidential election, the vast majority of the members of this council were arrested and some of them, including Zia Nabavi (10 years imprisonment in exile) and Majid Dorri (6 years imprisonment in exile) were sentenced to long-term imprisonments. After her friends from the council were arrested, Mahdieh Golroo did her best to reveal the disdainful and predetermined plot of presenting the council as connected to the Mujahedin-e Khalgh Organization and persistently demanded the release of her imprisoned friends. On December 2, 2009, she was arrested along with her husband Vahid Lalipour, who had no political activities and had been arrested merely to place psychological pressure eon Mahdieh Golroo.
Following months of solitary confinement and lengthy interrogations, she was sentenced to two years and four months in prison. The sentence was reduced to two years in the Appeals Court.
The term of her imprisonment has been quite tumultuous. Because of a statement she published from inside the prison on the occasion of December 7, 2010, she and Majid Tavakoli and Bahareh Hedayat were sentenced to another six months in prison. She was denied cabin visits for numerous months. Due to her days of hunger strike in ward 209 of Evin prison, in order to gain her minimum rights as a prisoner, she developed intestinal infection.
Vahid Lalipour, in spite of having no political activity, was sentenced to two years in prison, but the sentence was reduced to one year in prison and one year suspended imprisonment. Vahid Lalipour was arrested by Iranian authorities and taken to prison to serve his sentence on August 23, the day of his wedding anniversary with his wife.
After enduring 592 days imprisonment, Mahdieh Golroo was granted a three-day furlough on July 16th. Although she had informed the Prosecutor’s office that she would return to prison on July 24th, security forces attacked her home on the eve of her scheduled return and took her away.
Presently, Mahdieh Golroo is held in a shed in Evin prison along with other female political prisoners. Their space has no telephones or any other facilities. The space for fresh air is only 25 square meters and it is also the same area where the laundry is hung and the garbage is gathered. The fresh air area has high walls and the roof is covered with barbed wires.
Mahdieh Golroo’s own words:
“My school friends, if in 1953 three students were killed, today tens of students are in the prisons. Although these days the price we pay for speaking out (against the Iranian regime) is very high, but at the cost of Evin prison turning into a university, we must protect the university, the last stronghold of freedom. And remember that we will be whispering “Yare Dabestani” with you on Student Day (December 7th).
Golroo was born on August 24,1985. She achieved the 500th rank in the mathematics/physics university entrance exam and was accepted in the field of industrial economics at Allameh Tabatabai University. She started out as a member then held the position of secretary and also deputy secretary in the Islamic Association of the Economics Department. In 2007, she became a member of the Tahkim Vahdat office in Tehran (a reputable student alumni organization).
In 2006, Mahdieh Golroo was banned from continuing her post-secondary education (the ban extended until 2009) while she was only one semester shy from graduating university. The ban came after she had publicly criticized Ahmadinejad’s government in summits and student assemblies and through published journal pieces. She had also made efforts to prevent the dissolution of the Islamic Association of Allameh Tabatabai University by its appointed president Hojat-al-Islam Shariati. Mahdieh Golroo has missed a record of eight university terms due to the ban.
In November 2009, in protest to being illegally denied access to higher education, Mahdieh Golroo and other Allameh Tabatabai University students, including Majid Dorri, launched an indefinite peaceful protest at the university that led to their temporary arrests. While jailed they launched hunger strikes which lasted until their release on December 1, 2009, one week after their illegal arrests.
A day before her second arrest in 2009, Mahdieh Golroo was sentenced to one year suspended imprisonment. She is known as one of the bravest student activists for her critical and informative speeches given at university gatherings, including her speech at Allameh Tabatabai University on October 30, 2007 and her speech at the University of Tehran on December 9, 2007 and December 8, 2007 (at this gathering she spoke out against executions and criticized Iranian authorities and the government’s economic policies).
Mahdieh Golroo and other students denied access to post-secondary education founded a group called the Right to Education Council.
Prior to the 2009 Iranian Presidential election, the student activists held gatherings in front of the Ministry of Science and IRIB and played a significant role in revealing Mahmoud Ahmadinejad’s lies, like when he denied the existence of starred students (students deprived of their educational rights) in Iran.
Following the 2009 Iranian Presidential election, the vast majority of the members of this council were arrested and some of them, including Zia Nabavi (10 years imprisonment in exile) and Majid Dorri (6 years imprisonment in exile) were sentenced to long-term imprisonments. After her friends from the council were arrested, Mahdieh Golroo did her best to reveal the disdainful and predetermined plot of presenting the council as connected to the Mujahedin-e Khalgh Organization and persistently demanded the release of her imprisoned friends. On December 2, 2009, she was arrested along with her husband Vahid Lalipour, who had no political activities and had been arrested merely to place psychological pressure eon Mahdieh Golroo.
Following months of solitary confinement and lengthy interrogations, she was sentenced to two years and four months in prison. The sentence was reduced to two years in the Appeals Court.
The term of her imprisonment has been quite tumultuous. Because of a statement she published from inside the prison on the occasion of December 7, 2010, she and Majid Tavakoli and Bahareh Hedayat were sentenced to another six months in prison. She was denied cabin visits for numerous months. Due to her days of hunger strike in ward 209 of Evin prison, in order to gain her minimum rights as a prisoner, she developed intestinal infection.
Vahid Lalipour, in spite of having no political activity, was sentenced to two years in prison, but the sentence was reduced to one year in prison and one year suspended imprisonment. Vahid Lalipour was arrested by Iranian authorities and taken to prison to serve his sentence on August 23, the day of his wedding anniversary with his wife.
After enduring 592 days imprisonment, Mahdieh Golroo was granted a three-day furlough on July 16th. Although she had informed the Prosecutor’s office that she would return to prison on July 24th, security forces attacked her home on the eve of her scheduled return and took her away.
Presently, Mahdieh Golroo is held in a shed in Evin prison along with other female political prisoners. Their space has no telephones or any other facilities. The space for fresh air is only 25 square meters and it is also the same area where the laundry is hung and the garbage is gathered. The fresh air area has high walls and the roof is covered with barbed wires.
Mahdieh Golroo’s own words:
“My school friends, if in 1953 three students were killed, today tens of students are in the prisons. Although these days the price we pay for speaking out (against the Iranian regime) is very high, but at the cost of Evin prison turning into a university, we must protect the university, the last stronghold of freedom. And remember that we will be whispering “Yare Dabestani” with you on Student Day (December 7th).
خروج یک سازنده دیگر جرثقیل از ایران در اعتراض به اعدام با این وسیله ساختمانی
مارکت واچ MARKET WATCH سايت اينترنتی اطلاعات مالی زير عنوان "کانکرينز KONECRANES به معامله جرثقيل با ايران پايان می دهد و پنجمين سازنده ای می شود که در واکنش به درخواست اتحاد عليه ايران اتمی UANI از ايران خارج می شود" عينا گزارش بيزنس واير(BUSINESS WIRE) از نيويورک در اين باره را، که حاوی تحسين UANI از تصميم اين کمپانی فنلاندی است نقل کرده است و می نويسد مارک دی والاس سفير(پيشين) و رئيس (فعلی) UANI می گويد KONECRANES در اعتراض های UAN به اعدام های بی رحمانه و بسيار در ايران سهيم است و با خارج شدن از ايران پيامی قاطع می فرستد.
KONECRANES و کمپانی های ديگر به رژيم ايران نشان می دهند که لطمه به اقتصادش کماکان ادامه می يابد مگر آنکه پيگيری تسليحات اتمی را کنار بگذارد، نقض فاحش حقوق بشر را متوقف کند و به حمايت از تروريسم پايان دهد.
کارنامه تکان دهنده رژيم ايران در مورد اعدام های علنی از طريق حلق آويز کردن افراد به جرثقيل، در کانون کمپين UANI بوده است.
آقای والاس روز ششم ژوئيه در مقاله ای در لس آنجلس تايمز با عنوان"اعدام های بی شمار در ايران" ضمن مطرح ساختن جزئياتی در باره چگونگی استفاده رژيم ايران از جرثقيل های ساختمانی ساخت خارج برای اعدام از طريق به دارآويختن در ملاء عام از کمپانی های جرثقيل سازی خواسته بود با موضع گيری در اين زمينه، معاملات خود را با رژيم، تا وقتی که در جامعه بين المللی عضوی متمدن شناخته شود، پايان دهند.
KONECRANES اکنون به کمپانی های تادانوTADANO، ترکس TEREX، يو ان آی سی UNIC، و ليبهر LIEBHERR ملحق می شود که پيشتر در واکنش به درخواست UANI به معاملات خود با ايران پايان داده اند.
KONECRANES و کمپانی های ديگر به رژيم ايران نشان می دهند که لطمه به اقتصادش کماکان ادامه می يابد مگر آنکه پيگيری تسليحات اتمی را کنار بگذارد، نقض فاحش حقوق بشر را متوقف کند و به حمايت از تروريسم پايان دهد.
کارنامه تکان دهنده رژيم ايران در مورد اعدام های علنی از طريق حلق آويز کردن افراد به جرثقيل، در کانون کمپين UANI بوده است.
آقای والاس روز ششم ژوئيه در مقاله ای در لس آنجلس تايمز با عنوان"اعدام های بی شمار در ايران" ضمن مطرح ساختن جزئياتی در باره چگونگی استفاده رژيم ايران از جرثقيل های ساختمانی ساخت خارج برای اعدام از طريق به دارآويختن در ملاء عام از کمپانی های جرثقيل سازی خواسته بود با موضع گيری در اين زمينه، معاملات خود را با رژيم، تا وقتی که در جامعه بين المللی عضوی متمدن شناخته شود، پايان دهند.
KONECRANES اکنون به کمپانی های تادانوTADANO، ترکس TEREX، يو ان آی سی UNIC، و ليبهر LIEBHERR ملحق می شود که پيشتر در واکنش به درخواست UANI به معاملات خود با ايران پايان داده اند.